اصطلاح موسیقی کلاسیک در یک معنای کلی برای اشاره به موسیقی غربی تا قبل از دوران مدرن به کار میرود. اما یادآوری این نکته لازم است که در دستهبندی تاریخی این موسیقی، دوره «کلاسیک» دورانی است که پس از گذر از دورههای میانه، رنسانس و باروک فرا میرسد و ویژگیهای سبکی خود را دارد. در این سلسلهنوشتار بهصورتی مختصر با مهمترین ویژگیها و شرایط حاکم بر موسیقی غرب در زمانهای مختلف آشنا میشویم.
در بخش اول دورههای موسیقی کلاسیک در غرب تا حدودی با موسیقی غرب در دوره میانه و رنسانس آشنا شدیم. در این بخش، ویژگیهای دورههای باروک و کلاسیک را با هم مرور میکنیم.
دوره باروک (۱۷۵۰-۱۶۰۰)
در این دوره موسیقی مایه اصلی سرگرمی و تفریح در دربار پادشاهان بود و آهنگساز مستخدمی در دست آنها بود که بدون اجازه حامی خود نمیتوانست کاری انجام دهد. شهروندان عامی، موسیقی جدی را بیشتر در کلیسا میشنیدند و موسیقیدانان کلیسایی نسبت به درباریها دستمزد بسیار کمی دریافت میکردند.
دوره باروک در خود موجی از سبکهای گوناگون موسیقی را داشت. ظهور فرمهایی مثل کنسرتو، سونات و اپرا در این دوره اتفاق افتاد. در این دوره موسیقی غیر مذهبی و درواقع موسیقی سازی تا حد زیادی رشد کرد. مفهوم ارکستر در این زمان ایجاد شد و بخش زهی ارکستر به عنوان هسته مرکزی آن تثبیت شد. ویژگی بارز ارکستر دوره باروک، تضاد یا تقابل، به خصوص از لحاظ دینامیک (شدت و ضعف) است که از آن با اصطلاح دینامیک پلهای نام میبرند. تغییری ناگهانی در حجم صدا مانند قوی، ناگهان ضعیف و دوباره قوی، در سازهای شستیدار مانند ارگ، هارپسیکورد و کلاویکورد رواج بسیاری یافتند.
در اواخر دوره باروک، موسیقی سازی برای نخستین بار همپایه موسیقی آوازی شد.
فرمهای موسیقی در دوره باروک
اپرا
یک اپرا دارای یک تا پنج پرده (act) است که هر کدام به صحنههایی تقسیم میشوند. نخستین اپرایی که به شکل کامل به ما رسیده است، اوریدیس (ائورودیکه) نام دارد که موسیقی آن ساخته جاکوپو پری و کاچینی است. اما اولین شاهکار اپرا را میتوان اپرای اورفئوس ساخته کلودیو مونتهوردی دانست.
اوریاتوریو
این فرم آوازی همزمان با اپرا متولد شد و در آغاز بسیار شبیه اپرا بود. با این تفاوت که اوریاتوریو بر اساس یک داستان مذهبی برگرفته از کتاب مقدس بود، اما پس از مدتی اجرای نمایشی این فرم در کلیساها متوقف شد و فقط به صورت موسیقایی اجرا میشد.
سونات
سونات به معنی «بهصدا درآمده» و کانتات به معنی «با آواز خواندهشده» است. پس سونات بهنوعی متضاد و در مقابل کانتات است. بسیاری از سوناتها در این دوره برای دو ویولن یا فلوت و باسوکنتینوئو (مثلا شامل ویولنسل و هارپسیکورد) بودند. سوناتها در دوره باروک به دو دسته سونات مجلسی و سونات کلیسایی تقسیم میشدند. در سوناتهای مجلسی که برای اجرا در خانه بود، از رقص هم استفاده میشد، اما سوناتهای کلیسایی موقرتر و جدیتر بودند.
از جمله آهنگسازانی که در این دوره سونات مینوشتند، پورسل، کُرلی، کوپرن، هندل و باخ بودند.
کنسرتو
کنسرتو قطعهای است که برای یک تکنواز یا گروهی از نوازندهها در مقابل یک گروه دیگر یا کل ارکستر نوشته میشود. کنسرتوها معمولا شامل سه یا چهار موومان یا قسمت هستند. در دوره باروک، فرم کنسروتو گروسو به وجود آمد که بر پایه تقابل و تضاد قوی و ضعیف بود. در این فرم گروهی کوچک از تکنوازان (معمولا دو ویولن و یک ویولنسل) در برابر یک ارکستر زهی به اجرا میپرداختند.
در دل کنسرتو گروسو فرم دیگری شکل گرفت که در آن یک ساز تنها (سولو) در برابر ارکستر زهی قرار میگرفت و به آن کنسرتو سولو میگفتند. ایده تقابل در کنسرتو سولو قویتر شد و معمولا آهنگساز از نوازنده میخواست که پاساژهایی پرهیجان و دشوار بنوازد. پاساژ به بخشهایی از قطعه گفته میشود که بیشتر بر مهارت نوازندگی دلالت دارد.
آهنگسازان مهم دوره باروک
یوهان سباستین باخ
باخ بزرگترین آهنگساز قرن هجدهم بود که آتارش نشانگر اوج موسیقی باروک است. او که از خاندان بزرگی از موسیقیدانان برخاسته بود، در زمان خود شهرت چندانی نداشت و بیشتر بهعنوان آهنگساز و ارگنواز کلیسا شناخته میشد، اما در قرن هیجدهم توسط شومان و مندلسون به همه شناسانده شد و شهرتی جهانی یافت. در کارنامه باخ از تمامی فرمهای دوره باروک به جز اپرا شاهکارهایی وجود دارد.
آنتونیو ویوالدی
ویوالدی از آهنگسازان ایتالیایی و نوازنده چیرهدست ویولن بود که بیشتر دوران زندگیاش را به عنوان سرپرست ارکستر زنانه کلیسا، از عالیترین ارکسترهای ایتالیا، سپری کرد. به او کشیش موسرخ هم میگفتند. شهرت ویوالدی به سبب آفرینش بیش از پانصد کنسرتو است، هرچند که شاهکارهایی نیز در اپرا و آثار کلیسایی در کارنامه هنری خود دارد.
الساندرو اسکارلاتی
اسکارلاتی محبوبترین آهنگساز اپرای ایتالیایی در پایان قرن هفدهم بود. این آهنگساز بنیانگذار یک مکتب اپرایی به نام ناپل بود که بیشتر به آهنگ، خوانندگی و زیبایی صدا توجه داشت.
گئورک فردریش هندل
این آهنگساز انگلیسی آلمانیتبار در نگارش اپراهای ایتالیایی و اوراتوریوهای انگلیسی شهرت فراوانی دارد.
کلودیو مونته وردی
از بزرگترین آهنگسازان ایتالیایی دوره آغازین باروک بود. همانطور که اشاره شد قدیمیترین شاهکار اپرایی یعنی اورفئوس از آثار اوست.
آرکانجلو کُرلی
او در زمان خود برجستهترین ویولنیست و آهنگساز سازهای زهی در ایتالیا بود. یکی از معاصرانش درباره او مینویسد: «هنگامی که ویولن مینواخت چهرهاش از شکل میافتاد، چشمانش به سرخی آتش میشد و چنان در حدقه میچرخید که گویی در رنج دست و پا میزند.»
دوره کلاسیک (۱۷۵۰-۱۸۲۰)
دوره کلاسیک در تاریخ موسیقی به دورهای گفته میشود که موسیقی هایدن، موتسارت و آثار اولیه بتهوون را شامل میشود. در این دوران بهواسطه قدرت گرفتن طبقه متوسط، هنر و موسیقی نیز از تملک اشراف و دربار خارج شد و مردم عادی میتوانستند در کنسرتها شرکت کنند. بافت موسیقی در دوره کلاسیک سادهتر و سبکتر از دوره باروک بود و وضوح بیشتر و پیچیدگی کمتری داشت.
شهر وین در این دوره یکی از مراکز مهم موسیقی در اروپا به شمار میآمد. هر سه استاد بزرگ کلاسیک یعنی هایدن، موتسارت و بتهوون برای تحصیل و کسب شهرت جذب وین شدند. بتهوون نیز در شانزده سالگی راهی وین شد تا نزد موتسارت پیانو بنوازد. در وین موسیقی در مجالس اشراف و همچنین در فضای باز اجرا میشد.
ارکستر که در دوره باروک شروع به شکلگیری کرده بود در دوره کلاسیک رو به رشد نهاد و در آن از سازهای بادی بهویژه هورنها استفاده شد. همچنین بهتدریج تعداد و جایگاه نوازندگان در ارکستر ترکیب ثابتی پیدا کرد.
در دوره کلاسیک برای اولین بار موسیقی سازی اهمیتی بیشتر از موسیقی آوازی یافت.
سمفونی
سمفونی از رشد اوورتور ایتالیایی به وجود آمد. سمفونی کلاسیک معمولا دارای چهار موومان یا قسمت است. آهنگسازان بسیاری در شکل دادن به سمفونی دست داشتند اما هایدن و موتسارت بودند که در نیمه دوم قرن هیجدهم به آن غنا و تکامل بخشیدند.
آهنگسازان مهم دوره کلاسیک
ولفگانگ آمادئوس موتسارت
این موسیقیدان اتریشی از خانوادهای اهل موسیقی بود و بیش از ششصد اثر از خود به جا گذاشت که از آنها به عنوان اوج مکتب کلاسیسم نام میبرند. او اولین اثر خود را در چهل سالگی تصنیف کرد و در تمامی فرمهای کلاسیک آثاری خلق کرد.
یوزف هایدن
او از نخستین آهنگسازان بزرگ کلاسیک بود. هایدن سمفونی را معرفی کرد و آن را به تکامل رساند، به همین دلیل او را پدر سمفونی نیز مینامند.
لودیگ وان بتهوون
حتی کسانی که از موسیقی چیزی ندانند دستکم نام بتهوون را شنیدهاند. او با تغیر و گسترش در فرمهای کلاسیک به آنان شوری تازه بخشید.
بتهوون در ۲۹ سالگی دچار نخستین عارضههای شنوایی شد و بهتدریج شنواییاش کاهش یافت، اما به آفرینش موسیقی ادامه داد و حتی تعدادی از بزرگترین آثارش (مانند سمفونی ۹) را در ناشنوایی محض آفرید.
آثار او پلی میان دوره کلاسیک و دوره رمانتیک هستند.
در بخش بعدی این نوشته در مجله پیانو باربد ویژگیهای دوره رمانتیک و دورههای پس از آن را با یکدیگر مرور میکنیم. با ما همراه باشید
منبع
مبانی موسیقی، کیوان جعفرینژاد، سروین حزین
Classsic FM