«زندگی بتهوون»، نخستین و مشهورترین اثر از سه زندگینامهای است که رومن رولان، نویسنده فرانسوی برنده جایزه نوبل، نوشته است. زندگی بتهوون، که در ۱۹۰۳ منتشر شد، به درستی مهیجترین اثر رولان تلقی میشود و شامل داستان زندگی بتهوون و گزیدهای از نوشتهها و نامهها و اندیشههای اوست. در این اثر، زندگی مردی بیان شده که همواره رنج برده است، مردی که بدون شک از نوابغ بینظیر تاریخ بشریت است، زندگی از کودکی فقیرانه تا از دست دادن شنوایی و بیماری به سوی مرگ او.
این زندگی گویی داستانی از آرزوی شادمانی است که سرنوشت آن را به مبارزه طلبیده است.


زندگی بتهوون (دوره ۴ جلدی)
نویسنده: رومن رولان
مترجم: محمد مجلسی
ویراستار: مصطفی کمال پور تراب
ناشر: دنیای نو
سال چاپ: ۱۳۹۳
نوبت چاپ: ۵
تیراژ: ۱۰۰۰ نسخه
قطع و نوع جلد: رقعی (گالینگور)
در ادامه بخشهایی از جلد سوم و جلد اول این مجموعه را میخوانیم.
سمفونی نهم
سمفونی نهم با هشت سمفونی دیگر این تفاوت را دارد که نگاهی به گذشته است. گویی کسی در اطراف قله چرخ میزند و به دامنهها و دشتها نگاه میکند. میان سمفونی هشتم و نهم ده یازده سال فاصله است. در این مدت منظرهها عوض شده است و هنرمند میخواهد این فاصله دور را ببیند و از آن حرف بزند. میخواهد از عمرگذشته حرف بزند. و دراین هنگام با آن همه بلا و ناامیدی که به جانش نشسته، با آن همه زخم که به قلبش رسیده، با آن همه تجربهای که کسب کرده میخواهد گذشتهاش را بازنگری کند. دیگر آن وهم و خیال دوران جوانی با او نیست. همه چیز را تیره و تار میبیند، اما تیرگی را با روشنایی میپوشاند.
اما از این فشرده کردن مجموعه زندگی و بازگشت به سوی گذشته چه منظوری را دنبال میکند؟ خود او در بالای آواز گونه (رسیتاتیف)های آخرین قسمت نوشته است
نه! با این کار خاطره نومیدیهای گذشته باز میآید. و به هر حال تجدید خاطرهای از روزهای دشوار گذشته است
از سال ۱۸۱۸ این فکر را دنبال میکند که آواز را در گوشهای از سمفونی جای دهد و هنوز نمیداند که جای آن کجا است و بیشتر به گمان جا دادن آن در آجادیو است. بیگمان فکر وارد کردن آواز در سمفونی و مشخص کردن جای آن، به طور تصادفی و ناگهانی به ذهن او نیامده بود.
از سال ۱۸۰۸، این فکر در مغز او جای گرفت و نشانه|های در فانتزی برای پیانو، آواز گروهی و ارکستر، اپوس ۸۰ آشکار شد.
بدینگونه اندیشه ای که از سال ۱۸۰۸ در ذهن او جا گرفته بود، پانزده سال بعد در سال ۱۸۲۳ در فینال سمفونی نهم شکل پیدا کرد. پانزده سال طول کشید تا صلح و شادی چنانکه پیشبینی کرده بود به پیروزی رسیدند.
ناشنوایی بتهوون
صورت جلسه کالبد شکافی، و نوشتهها و گفتههای او به دوستان و نزدیکانش تنها پایههای محکمی هستند که میتوان کشف حقایق را بر آنها استوار کرد و به اسرار بیماری او پی برد. بسیاری از پزشکان و موسیقیدانان در آثار بیشمار خود سعی کرده اند پرده از این راز بردارند، با این وصف هیچکدام موفق نشدهاند، تمام گوشه های تاریک این قضیه را روشن کنند. عقاید با هم متضاد است و در این میان هیچکس نتوانسته شرح بدهد که در کار او چه معجزه ای بود که با وجود ضربه خوردن حس شنوایی، در کمال و قدرت خلاقیت او در موسیقی نقصانی نبود.
از نامه بتهوون به ولگر (۲۹ ژوئن ۱۸۰۱):
در این سه سال حس شنواییام مرتب ضعیفتر میشود، که شاید بیارتباط به وخامت وضع معده و رودههایم نباشد. و از این لحاظ وضعم روزبهروز بدتر میشود. اسهال دائمی پیدا کرده ام و به طور عجیبی ضعیف شدهام.
تا دو سال (۱۷۹۹ به بعد) از جمع میگریزد تا سنگینی گوش خود را پنهان کند و در تاتر در ردیفهای جلو مینشیند تا صدای هنرپیشگان را بشنود. در همین نامه مینویسد:
اگر کمی دور بنشینم صدای موسیقی و هنرپیشگان را نمیشنوم. وقتی آهسته حرف میزنند اصلا نمیشنوم.
دوره ۴ جلدی «زندگی بتهوون» در فروشگاه پیانو باربد موجود است و در صورت تمایل میتوانید آن را سفارش بدهید.