در این مقاله Janet Newman، پیانیست و آزمونگر، گام به گام قطعهی فور الیز (Für Elise)، یکی از محبوبترین و شناخته شدهترین قطعات بتهوون را آموزش میدهد.
Für Elise که در سال 1810 ساخته شد، تا 40 سال پس از مرگ بتهوون منتشر نشد
این قطعه در کنار اولین موومان سونات «مهتاب»، یکی از محبوبترین و ماندگارترین قطعاتی است که برای پیانو نوشته شده است. نسخهی اصلی آن از دست رفته و در محافل موسیقی شناسی، عدم اطمینان در این مورد وجود دارد که آیا قطعهای که اکنون داریم دقیقا همان قطعهای است که آهنگساز ساخته؟
همچنین در مورد اینکه «الیز» (Elise) چه کسی بوده، نظرات مختلفی وجود دارد. آیا او «ترز مالفتی» (Therese Malfatti)، دوست و دانش آموز بتهوون بود؟ بتهوون از او خواستگاری کرد، اما پیشنهاد او به خاطر یک نجیب زادهی اتریشی رد شد. حداقل دو احتمال دیگر برای این که الیز چه کسی بوده وجود دارد، اما در پایان، به نظر میرسد که هیچ پاسخ قطعی برای این سوال وجود ندارد و یک معما باقی مانده است.
Für Elise از دورهی میانی زندگی بتهوون میآید؛ در مرحلهای از زندگی بتهوون که شنواییاش به سرعت رو به زوال بود
با این حال، چرنی (Czerny) اظهار داشت که بتهوون تا سال 1812 هنوز توانایی شنیدن صحبتها و موسیقی را به صورت عادی داشته. این قطعه به عنوان یک باگاتل (Bagatelle: یک قطعه موسیقی کوتاه، سبک و ملایم که عموما برای پیانو است) منتشر شده اما در واقع در فرم «روندو» (Rondo) نوشته شده است. داشتن ساختار A-B-A-C-A و البته تکرار تم اصلی، یادگیری و تمرین این قطعه را نسبتا ساده میسازد.
تنها با یک نگاه سریع میتوانید متوجه شوید که کل قطعه از ساختارهای ریتمیک بسیار ساده تشکیل شده است
حرکت مداوم نتهای دولاچنگ در سراسر قطعه، در داشتن لمس یکنواخت و روان بودن قطعه سختی ایجاد میکند و به مهارت خوبی در حرکت انگشتان نیاز دارد. در عین حال، به نرمیِ حرکت در مچ دست و بازو نیز نیاز دارد. در غیر این صورت کمی اثر مکانیکی خواهد داشت که کاملا مخالف آن چیزی است که در این موسیقی مورد نیاز است.
در تم اصلی (میزان های 1 تا 22)، عبارات از سه دولاچنگ آخر در هر میزان به وجود میآیند
باید این احساس وجود داشته باشد که موسیقی خط میزان ندارد و بدون هیچ مقاومتی به جلو پیش میرود. این بخش را با سرعت آرام تمرین کنید، مطمئن شوید که حتیالامکان به طور یکنواخت اجرا میکنید، بدون اینکه بی جهت بر نتی تاکید کنید. پدالگیری نوشته شده در نتتان را دنبال کنید.
توجه داشته باشید، اگر مراقب باشید که انگشت پنجم دست چپتان را کمی بیشتر نگه دارید؛ میتوانید بدون عجله پدال را فشار دهید و همچنین اطمینان حاصل کنید که نتهای مهم باس در آرپژ را از دست نمیدهید. در این صورت؛ تغییرات هارمونیک بدون هیچ اضطراری، به وضوح نشان داده میشود.
به تدریج سرعتتان را با سرعت پیشنهادی افزایش دهید، اما به یاد داشته باشید که این تمپو فقط یک پیشنهاد است و ممکن است احساس کنید که سرعت طبیعی شما کمی کندتر است. این موضوع به شرطی که در نهایت یک حس حرکت و پیشرفت در قطعه وجود داشته باشد، ایرادی ایجاد نمیکند. قبل از ورود مجدد تم در میزان 15، از نظر حس موسیقی، منطقی است که یک ریتارداندو (Ritardando) ایجاد کنید تا مسیر خود را آسان کنید.
مسئلهی اصلی در بخش دوم «فا ماژور-F» (میزان 23 تا 39)، تعادل بین دستها است
با پایین نگه داشتن مچ دست و پدالگیری انگشت (نگه داشتن انگشتان)، میتوانید به زیبایی لحن دست چپ را حفظ کنید. در این صورت احساس کمک گرفتن از پدال، بدون اینکه صداها وضوح هارمونیکشان را از دست بدهند، وجود خواهد داشت. هدفتان این باشد که صدایی آوازی توسط دست راست ایجاد کنید، اما در میزان 30؛ هنگام نواختن سهلاچنگ های سریعتر، کلاویهها را سبکتر لمس کنید تا یک حس واقعی زودگذری ایجاد کنید.
اگر برای انجام هر یک از این کارها مشکلی داشتید، سعی کنید از ریتمهای مختلف استفاده کنید تا بتوانید آرتیکولاسیون خود را کنترل کنید. ضربات مختلف را به نوبت نگه دارید، یکی پس از دیگری؛ ضرب اول را با نصف سرعت اجرا کنید در حالی که ضرب دوم و سوم را با سرعت عادی اجرا میکنید، سپس این کار را به ترتیب برای ضرب دوم و سپس ضرب سوم انجام دهید.
دست چپتان دقیقا با همان چیزی که در صفحهی نت نوشته شده، هماهنگ باشد. تمرین با سرعت آهسته و سپس افزایش تدریجی سرعت، یکی از بهترین راهها برای دستیابی به این هدف است.
قسمت آخر «روندو/ Rondo» (میزان 59 تا 83)، لحنی تیره و غمانگیز دارد
تکرار A در خط باس کاملا تهدید آمیز و شوم است. این تکرار باید مجسم شود اما در عین حال نباید آکوردهای آوازی دست راست را در خودش غرق کند. با سختگیری زیاد به این تعادل گوش دهید و دستانتان را نزدیک به کلاویهها و انگشتانتان را خمیده نگه دارید.
نتهای تکراری با تغییر انگشتان میتوانند ناخوشایند باشند، اما بار دیگر؛ افزایش تدریجی سرعت و جهت حرکت به کنترل این امر کمک میکند. نتهای دست راست را تا آن جایی که میتوانید لگاتو (Legato) بنوازید. راه تمرین این بخش و در واقع، تمرین اکثر آکوردهای لگاتو؛ تجزیهی آکوردها به اجزای تشکیل دهندهی آنهاست.
چون بخشی که میخواهید بیشترین تاکید را بر آن داشته باشید، خط بالایی است؛ با تمرین خط ملودی به تنهایی شروع کنید و سعی کنید که آن را تقویت کنید.
بسیار مهم است که، به طور مداوم، از همان انگشتگذاری استفاده کنید. از آنجا که در اینجا فقط از انگشتان چهارم و پنجم استفاده میشود، اطمینان حاصل کنید که ادامهی اجرایتان نیز تنها با همین انگشتها باشد.
سپس، هنگامی که در این مرحله احساس امنیت کردید؛ بخش بعدی که در پایین قرار دارد را اضافه کنید (C#/Bb) و در این مرحله نیز، همین اطمینان را ایجاد کنید. این کار را تا زمانی که تمام آکورد کامل شود ادامه دهید (زمان میبرد) و در نهایت قادر خواهید بود که بدون از دست دادن صدای گرم آوازی، از یک موقعیت به موقعیت دیگر حرکت کنید.
آخرین بخشی که باید به آن تسلط پیدا کنید، فرم Arpeggio / Chromatic در میزان 77 است
این بخش از آنجا که شما را به سمت نمود نهایی تم سوق میدهد، از اهمیت ویژهای برخوردار است و لازم است که بدون لغزش آن را اجرا کنید! من تعداد دفعاتی را که شنیدهام پیانیستهای جوان در این آخرین مرحله، از کنترل خارج شده اند، از دست دادهام؛ زیرا آنها متوجه میشوند که تقریبا به آن رسیدهاند و در یک لحظه تمرکز خود را از دست میدهند و همین یک لحظه کافیست تا انگشتگذاریشان از دور خارج شود.
مانند گذشته، از ریتم در همهی جایگشتهای مختلف و همچنین از تمرینات آرام استفاده کنید که به شما کمک کند تا در این اجرا، با اطمینان، تسلط داشته باشید. شما میتوانید این قطعه را با چشم بسته یا در گامهای دیگر نیز تمرین کنید، اما اطمینان حاصل کنید که از همان انگشتگذاری در گام اصلی استفاده میکنید.
امیدوارم که از تمرین و اجرای این قطعهی زیبا لذت ببرید
برخلاف محبوبیت و شناخته شده بودن بیش از حد، Für Elise هنوز چیزهای زیادی برای ارائه به پیانیستها دارد و مانند همیشه، وقتی چیزی دارای جذابیت ماندگار است، معمولا یک دلیل بسیار خوب برای آن وجود دارد!
منبع: Pianistmagazine
سلام تکنیک های به درد بخوری بود با تشکر
من دوست پیانو زدن یاد بگیرم همیشه این آرزوی منه
من دوست پیانو زدن یاد بگیرم