سریال چرنوبیل روایتگر فاجعهی هستهای چرنوبیل است که در سال ۱۹۸۶ در نیروگاه چرنوبیل در شمال اوکراین کنوکی رخ داد. چرنوبیل، به روایتی بدترین فاجعهای است که انسان به دست خود و با خطای انسانی موجب آن شده است و اثراتی درازمدت و جبرانناپذیر در زندگی شمار زیادی از انسانها داشته است.
موسیقی پرتنش و هراسناک سریال چرنوبیل بخشی جداییناپذیر از آن است که تاکنون جوایزی از قبیل جایزهی امی و جایزهی گرمی را از آن خود کرده و همواره بهدلیل همخوانی بینظیرش با داستان این سریال از سوی منتقدان و تماشاگران تحسین شده است.
این سریال در یک نیروگاه هستهای در لیتوانی که امروزه فعالیت چندانی ندارد فیلمبرداری شده است:
«فیلمبرداری در نیروگاه بهخاطر وجود رادیواکتیو و گرمای زیاد بسیار دشوار بود و باید با تجهیزات خاصی انجام میشد. قبل از اینکه عوامل فیلم برای فیلمبرداری به نیروگاه بروند من به همراه تهیه کنندهی موسیقی فیلم و مسئول ضبط که بهنوعی خودش مهندس ضبط صدا است برای ضبط موسیقی به آنجا رفتیم و قبل از شروع فیلمبرداری ساختن موسیقی فیلم را آغاز کردیم. من فکر میکنم ساخت موسیقی قبل از فیلمبرداری به شخصیتها کمک میکند عواطف و احساسات خود را بهتر شکل دهند.»
هیلدورگودنادوتیر، آهنگساز ایسلندی سریال چرنوبیل در مصاحبهای توضیح میدهد که چگونه موسیقی این سریال با الهام از صداهای موجود در نیروگاه هستهای ساخته شده است. او به همراه صدابردار این پروژه در زمان ساخت موسیقی با پوشیدن لباسهای مخصوص به یک نیروگاه هستهای رفتوآمد میکردند و در ساخت ملودیها از صداهای مختلف درون نیروگاه (صدای درها، پمپها، سالنهای رآکتور و سالن توربین) الهام گرفتند.
«همهی ما لباسهای خاصی به تن داشتیم.
من میخواستم ببینم فضای یک نیروگاه هستهای چگونه است تا بتوانم بودن در چرنوبیل را تصور کنم. فاجعهی چرنوبیل بزرگترین فاجعهی زمان ما و حتی دورانهای بعد است که آثارش تا مدتی طولانی پس از مرگ ما نیز باقی خواهد ماند. این داستان ماجرای پیچیدهای است که بهسادگی نمیتوان آن را روایت کرد. (برای ساخت موسیقی نیاز داشتم بدانم) بودن در دل یک فاجعه چگونه است و چه احساسی دارد؟ من با چنین سناریویی کاملا بیگانه بودم. رفتن به آن مکان و پوشیدن آن لباسها و حس کردن بویی که افراد حاضر در آن فاجعه حس کرده بودند همه به من کمک میکرد در فضای آن ماجرا قرار بگیرم.»
گودنادوتیر میگوید آنها با رفتن به نیروگاه فقط سمپل و نمونه صدا جمع نکردهاند، بلکه با تیز کردن حس شنوایی خود به خاطر سپردهاند که صداها و حال و هوای درون یک نیروگاه هستهای چگونه میتواند باشد.
«بودن در آن مکان باعث میشود متوجه جزئیات جالبی شویم: نوع ساختمان، ویژگیهای نیروگاه، مواد رادیواکتیوی، صداهای هستهای و…
درواقع من آنجا ساز نزدم بلکه بیشتر مشاهده کردم و ساعتها و ساعتها ضبط کردم. ما صداهایی را که در نیروگاه وجود داشت ضبط کردیم و کل موسیقی را براساس همه این صداها ساختیم.
درواقع ما امیدوار بودیم که بتوانیم صداهایی از اتاق پمپ ضبط کنیم. اما هرچه تلاش کردیم به نتیجهای نمیرسیدیم، داشتیم امیدمان را از دست میدادیم تا اینکه به شکل اتفاقی با یک «در» شگفت آور و عجیب برخورد کردیم. جالب است که یکی از بزرگترین نوازندههای سولو در موسیقی این فیلم همین در یعنی درِ اتاق پمپ بود. ما حتی این در را باز و بسته نکردیم، اما همین که میکروفون را نزدیک آن بردیم متوجه شدیم که فرکانسهای بالایی از صدا باعث میشود صدایی جنونآمیز از آن در شنیده شود. صداهایی که چندان قابل شنیدن نبودند و در واقع به حدی زیر بودند که باید کاملا تمرکز میکردی تا چیزی میشنیدی. من میتوانستم ساعتها و ساعتها به صدای این در گوش بدهم . پس از ساعتی گوش دادن ناگهان صدایی از آن در میآمد و من به وجد میآمدم و با خودم میگفتم بالاخره یک ملودی! من این قسمتهای کوچک را در ذهن خودم نگه میداشتم و با شمّ درونی خودم ضبط میکردم و آنها در نوع خود جنبههای ملودیکی را شکل میدادند.»
«در مراحل بعد ما زیر و بمی این صداها را پایین آوردیم تا آنها را در یک طیف قابل شنیدن بیاوریم و سپس برای ارکستر تنظیمشان کردیم. من صداهایی از موسیقی سوگ (FUNERAL MUSIC) را به آن اضافه کردم تا صحنهای که در بیمارستان، قربانیان رادیواکتیو را نشان میداد پررنگ تر شود. در انتهای هر قسمت از این مینی سریال یک سکانس موسیقایی میبینیم که بهترینشان همان صحنه ای است که غواص ها به درون هسته رادیواکتیو می رفتند تا آب را تخلیه کنند: همزمان با رفتن غواصها در آب میشنویم که صدای کنتور گایگر بلندتر میشود. کنتور گایگر میزان آلودگی رادیواکتیوی را اعلام میکند و با بیشتر شدن میزان رادیواکتیو صدای این کنتور به نشانهی هشدار بالاتر میرود. این صدا بخشی از موسیقی این صحنه شده بود. در انتهای این صحنه وقتی چراغ قوه های غواصها از کار میافتد تماشاگر با صدای موسیقی و صحنهای که حالا تاریک شده تنها گذاشته میشود.»