رکوئیم موتسارت

پایان موتسارت با قطعه‌ی ناتمام رکوئیم

در دورانی که ولفانگ آمادئوس موتسارت حال خوشی نداشت و با بیماری دست و پنجه نرم می‌کرد پیغامی از یک مرد ناشناس به او رسید که خواسته بود موتسارت برای مرگ همسرش مرثیه‌ای بنویسد. بیماری او روزبه‌روز وخیم‌تر می‌شد و فکر می‌کرد این درخواست، برایش نفرینی است تا مرثیه ای به عنوان آخرین قطعه برای خودش بنویسد، زیرا مطمئن بود که به زودی می میرد.

در اوایل جولای 1791 بود که غریبه‌ای پشت در خانه ی موتسارت ظاهر شد و گفت که از طرف کسی آمده که از موتسارت یک مرثیه می خواهد و نخواسته نامش فاش شود.

این ماموریت موتسارت را هیجان زده کرده بود و او به دقت و با وسواس شروع به کار کرد. اما حجم کل کار زیاد بود و او فقط می توانست موومان های رکوئیم و کیری را کامل و بخش‌های صدایی و خطوط باس را برای نیایش روز خشم تا هستیاها ( Hostias) ترسیم کند.

دست‌نویس رکوئیم موتسارت

چه کسی رکوئیم موتسارت را تمام کرد؟

موتسارت قبل از به پایان رساندن این قطعه و در سن سی و پنج سالگی فوت کرد در حالی که دستمزد خود را از قبل برای ساخت آن گرفته بود. همسرش، کنستانز (که او نیزخواننده بود) نگران این بود که اگر کار را ناقص به فرد درخواست کننده تحویل دهد، او پول خود را پس خواهد گرفت. بنابر این از جوزف ایبلر خواست که قطعه را تمام کند، اما ایبلر موسیقی بعد از موومان کیری را تنظیم کرد و بقیه کارها را به شاگرد موتسارت، سوسمایر، سپرد. سوسمایر کسی بود که موتسارت قبل از مرگش او را با بیان جزئیات درباره ی نحوه ی تمام کردن آن قطعه راهنمایی کرده بود. سوسمایر کل قطعه ی تمام شده را به خط خود نوشت (و این باعث شد این که چه کسی کدام قسمت را نوشته قابل تشخیص نباشد) و آن را به مرد غریبه داد.

رکوئیم به سفارش چه کسی ساخته شد؟

مرد غریبه‌ای که این قطعه را سفارش داده بود، آنتون لایتگب، پسر شهردار وین بود. او که پیش از این نیز موسیقی دیگران را به نام خود جا می زد، امید داشت بتواند رکوئیم موتسارت را برای بزرگداشت همسرش استفاده کند. ده سال طول کشید تا همسر موتسارت توانست او را راضی کند که نام خود موتسارت را به عنوان آهنگساز اصلی را اعلام کند.

اگرچه افسانه و واقعیت‌های پیرامون مرگ موتسارت در این قطعه حاشیه ایجاد کرده است اما موسیقی رکوئیم به طرز منحصر به فردی دلخراش و اندوهبار است. استفاده‌ی موتسارت از کنترپوان پنهانی و سری، و برانگیختن یک حس کهن‌گرایی آیینی آن را به آینه‌ای از مدل‌های کهن تر اندوه موسیقایی بدل کرده است. صمیمیت و لطافت قسمت Recordare در بین کورال های خشن و سخت Rex Tremendae و Confutatis زیبایی ویران‌کننده ای دارد و نمادی از این حقیقت است که جهان سراسر درد و رنج نیست. اگرچه لذت نمی تواند پایدار باشد اما نیم‌نگاهی که این قسمت از آرامش پیش روی ما می‌گذارد تکان دهنده است.

صرف‌نظر از اینکه کدام قسمت این قطعه را کدام آهنگساز نوشته، رکوئیم همچنان قطعه‌ای فوق‌العاده است. اجازه دهید این مطلب را با جمله‌ی بتهوون درباره رکوئیم به پایان ببریم:

اگر موتسارت هم این قطعه را ننوشته باشد، کسی که آن را نوشته یک موتسارت است!

منبع
Classic Fm

The Guardian

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *