موسیقی آتونال که در اوایل قرن بیستم شروع به ظهور کرد، فاقد مرکزیت تونال است.
موسیقی آتونال چیست؟
موسیقی آتونال یک سبک موسیقی است که به مفهوم هارمونیک سنتی، به یک گام یا مد موسیقی پایبند نیست. آهنگها و قطعات کنسرت که در یک گام ماژور یا مینور قرار گرفتهاند، دارای تونالیته هستند و در مقابل، در موسیقی آتونال از گامها و مدهای سنتی موجود در موسیقی تونال استفاده نمیشود. در این موسیقی برای ایجاد فرمها از دوازده نت گام کروماتیک و سایر اصول سازماندهی استفاده میشود.
تاریخچهای کوتاه از موسیقی آتونال
پس از قرنها وجود موسیقی تونال، آثار آتونال در اوایل قرن بیستم در صحنهی موسیقی آوانگارد کلاسیک وین ظاهر شد. صدای پیشرو آتونال در موسیقی غربی، آرنولد شوئنبرگ بود؛ آهنگساز اتریشی که جنبشی به نام مدرسهی دوم وین را رهبری میکرد.
- تاثیر آرنولد شوئنبرگ: در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، شوئنبرگ قطعات تونال ویژهای با کروماتیسیزم مکرر تولید کرد. این کار، او را با آهنگسازان دوران رمانتیک متاخر مانند؛ «ریچارد اشتراوس» و «گوستاو مالر» معاصر کرد. از سال 1908، شوئنبرگ با مخالفت آشکار با تئوری موسیقی رمانتیک شروع به پذیرش بیشتر ناهماهنگی و فواصل دیسونانس کرد.
- ارتباط آلمانی: شوئنبرگ ارتباط مستقیمی بین موسیقی به شدت آتونال خود با آثار آهنگسازان آلمانی پیشین، بهویژه باخ مشاهده کرد. او زمان خود را بین وین و برلین تقسیم کرد و معتقد بود که از طریق آزادی آتونالیته میتواند سنت آلمانی ساخت موسیقی را تجلیل کند. سرانجام، شوئنبرگ به دلیل پیشینهی یهودی خود و ظهور نازیها مجبور به فرار از آلمان و اتریش شد.
- محافظان: برجستهترین پیروان شونبرگ در مدرسهی دوم وین، «آلبان برگ» و «آنتون وبرن» بودند. این آهنگسازان از جهاتی تکنیکهای متعاصبانهی شوئنبرگ را تغییر دادند و موسیقی را برای گوشهای حساس خوشایندتر کردند. «برگ» به طور خاص بخشهایی از گامهای دیاتونیک را در قطعات آتونال، به ویژه در اپراهای تحسین شده خود، Wozzeck و Lulu استفاده میکند.
- تکنیکهای جدید محاسباتی: شوئنبرگ روشی را ایجاد کرد که به آن سریالیسم یا تکنیک دوازده نت میگویند. این تکنیک آهنگسازی برای ساخت آثار آتونال است (در مقابل آتونالیتهی آزاد که هیچ قاعدهی سازماندهی ندارد). در موسیقی سریال، نتها به درجات گام و ردیفهای لحن تقسیم میشوند. اینها ترتیب نمایش نتها در قطعه را تعیین میکنند. تکنیک دوازده نت موسیقی پیروان زیادی در دنیای موسیقی کلاسیک دارد، از جمله؛ Pierre Boulez (رهبر موسیقی). اما موسیقی آتونال مدرسهی دوم وین هرگز مخاطبان اصلی کلاسیک نداشت.
- کشمکشها: رقیب موسیقی شوئنبرگ، «ایگور استراوینسکی» ستارهی روسی عصر مدرنیسم بود. استراوینسکی در طول زندگی شوئنبرگ به طور جدی در برابر سریالیسم و موسیقی آتونال مقاومت کرد، اما پس از مرگ شوئنبرگ، این فرد روسی، آهنگسازی موسیقی جدیدی را آغاز کرد که در آن مستقیما از تکنیکهای آتونال استفاده میکرد. پس از جنگ جهانی دوم، استراوینسکی به یکی از آهنگسازان برجستهی موسیقی دودکافونیک (دوازده نغمهای) تبدیل شد.
از دیگر آهنگسازان برجستهای که قطعات آتونال مینویسند، میتوان به پل هیندمیث (Paul Hindemith)، سرگئی پروکوفیف (Sergei Prokofiev)، الکساندر اسکریابین (Alexander Scriabin)، کلود دبوسی (Claude Debussy)، بلا بارتوک (Béla Bartók)، پیر بولز (Pierre Boulez) و ادگارد وارس (Edgard Varèse) اشاره کرد.
سه ویژگی موسیقی آتونال
چند ویژگی، موسیقی آتونال را تعریف میکنند. از جمله؛
- نداشتن مرکزیت تونال: موسیقی آتونال در یک گام ماژور یا مینور وجود ندارد. همچنین از یک مد موسیقی مانند «دورین» یا «فریژین» پیروی نمیکند. هیچ نت خاصی نت ریشهی موسیقی آتونال نیست.
- بر اساس گام کروماتیک: گام کروماتیک در موسیقی غربی، گامی 12 نغمهای است. این گام شامل تمام نتهای موجود است که به ترتیب اجرا میشوند. هر فاصله در گام کروماتیک نیمپرده افزایش مییابد. در آهنگسازی آتونال از همهی نتهای گام کروماتیک استفاده میشود.
- سازماندهی دقیق یا سست: سختترین فرم آهنگسازی موسیقی آتونال، روش دوازده نت سریالی آرنولد شوئنبرگ است که در آن از یک ردیف خاص نت که نمیتوان آنها را آلتره کرد و تغییر داد، استفاده میشود. از طرف دیگر آتونالیتهی آزاد فاقد قوانین خاص آهنگسازی است و امکانات بی پایان را در اختیار آهنگساز میگذارد.
5 نمونه از قطعات معروف موسیقی آتونال
در جامعهی موسیقی کلاسیک چندین قطعهی موسیقی آتونال محبوب وجود دارد، مانند؛
- Dreimal sieben Gedichte aus Albert Girauds (Pierrot lunaire) اثر آرنولد شوئنبرگ: یک چرخهی موسیقی ۲۱ قسمتی که روی اشعار آلبرت ژیرو تنظیم شده است. این قطعه در دورهی آتونالیتهی آزاد شوئنبرگ ساخته شده است.
- Erwartung اثر شوئنبرگ: یک ملودرام یک قسمتی که به خاطر آتونالیتهی درخشانش، تمپوهای متعدد، تغییر در کسر میزان و عدم وجود عبارات تکرار شونده مشهور است.
- Lulu اثر آلبان برگ: یک اپرای سه قسمتی که از تکنیک آهنگسازی دوازده نغمهای استفاده میکند. Berg سریالیسم واقعی را با تنش احساسی که موسیقی عامهی آن دوره را مشخص میکرد، ترکیب کرد.
- واریاسیونها: «الدوس هاکسلی در خاطره» اثر «ایگور استراوینسکی»: پس از مرگ شوئنبرگ در سال 1951، استراوینسکی در قطعات آوازی، ارکستری و پیانو به سریالیسم روی آورد. این اثر در سال 1964 آخرین قطعهی اصلی استراوینسکی بود.
- باگاتل بدون تنالیته اثر «فرانتس لیست»: «لیست» یکی از بزرگان دوران رمانتیک بود، دورهای که موسیقی تونال در آن غالب بود، اما برخی از مورخان موسیقی، Bagatelle sans tonalité را که در سال 1885 نوشته شده است، اولین پذیرش واقعی آتونالیته در موسیقی کلاسیک مدرن میدانند. برخی دیگر معتقدند که قطعه دارای مرکزیت تونال است. ظرف 25 سال از سال 1885، مکتب دوم وین به طور اساسی فراتر از هرگونه تصور قرن نوزدهم در مورد مفاهیم آتونالیته پیش رفت.
منبع: Masterclass