بچهی رزماری، ساختهی رومن پولانسکی، کارگردان مشهور لهستانی و از نمونههای درخشان سینمای وحشت است. موسیقی این فیلم تکاندهنده و دلهرهآور ساختهی آهنگساز لهستانی، کریستوف کومدا است. کومدا موزیسین جاز و نوازدهی پیانو بود که با آهنگسازی برای فیلمهای پولانسکی به شهرت رسید.
پولانسکی بعد از مهاجرت به آمریکا کومدا را نیز با خود به آنجا برد و به هالیوود معرفی کرد، اگرچه عمر او کفاف نداد تا از قابلیتهایش در ساختن موسیقی فیلم به تمامی بهره ببرد چرا که یک سال بعد از ساخته شدن بچهی رزماری در سن ۳۸ سالگی بر اثر ضربهی مغزی درگذشت.
بچهی رزماری نخستین فیلم هالیوودی رومن پولانسکی بعد از مهاجرت به آمریکا است و از موفقترین آثار آمریکایی این فیلمساز برجسته محسوب میشود.
کریستوفر کومدا آهنگساز و نوازندهی جاز لهستانی کارش را در سینما با ساختن موسیقی برای فیلمهای کوتاه رومنپولانسکی از جمله فیلم طنز آمیز و سورئالیستی دو مرد و یک گنجه شروع کرد و همکاریاش را با این فیلمساز تا زمان مرگ ناگهانیاش در سال ۱۹۶۹ ادامه داد.
موسیقی فیلم بچه رزماری و شروع خوبی برای شناختن استعداد و خلاقیت های آهنگسازی کریستوف کومدا است. کومدا با ترکیب موسیقی گوتیک جاز و پاپ دههی شصت در بچهی رزماری به نتیجهی شگفت انگیزی می رسد.
مطالعه در باب شکلهای مختلف جنون، پارانویا و هراس انسان، از ویژگیهای مهم فیلمهای پولانسکی است. در این فیلم، رزماری زنی معصوم و ساده است که به تدریج سلامت عقلی خود را از دست میدهد و به مرز جنون و پارانویا میرسد. فیلم براساس رمان ایرا لوین ساخته شده اما ذهنیت بدبینانه، تیره و خشن پولانسکی، بعد دیگری به آن بخشیده است.
بچهی رزماری نامزد دو جایزهی اسکار شد و موسیقی آن بر روی نوار کاست منتشر شد با اینکه انتشار جداگانهی قطعههای موسیقی یک فیلم در آن زمان چندان رایج نبود.
ماجرا از این قرار است که گای وودهاوز و همسرش رزماری به یک آپارتمان شیک و قدیمی در منطقهی منهتن نیویورک نقل مکان میکنند. گای هنرپیشهی بدشانسی است است که روح خود و جسم همسرش را به شیطان میفروشد تا او بچهی شیطان را به دنیا بیاورد.
ویژگی مهم بچهی رزماری و تفاوت آن با فیلمهای دیگر سینمای وحشت در رویکرد واقعگرایانهی پولانسکی به این ژانر است. به این معنی که فیلم از عناصر و نشانه های رایج و معمول سینمای وحشت فاصله میگیرد: با این که موضوع فیلم مربوط به شیطانپرستان و جادوگران است اما هیچ کاراکتر بهظاهر شیطانی در فیلم وجود ندارد و برخلاف معمول فیلمهای ترسناک، هیچ لوکیشن عجیب و غریب، گوتیک و مرموزی در فیلم نیست. بیشتر حوادث در آپارتمان شیک و نسبتا مجلل رزماری یا در خیابانهای نیویورک اتفاق میافتد.
موسیقی کریستوفر کومدا با لالایی آرام و ملایم شروع میشود و به تدریج با تغییر فضای فیلم لحن مرموز شیطانی و دلهرهآوری پیدا میکند. تم رزماری که همان تم لالایی است همهی قطعههای فیلم را به هم متصل می کند. ملودی آرام و لطیفی که بر شکنندگی و آسیب پذیری شخصیت رزماری تاکید دارد.
در این لالایی، نوعی تئاتر سازی اجرا میشود. خواننده، با زمزمه کردن به زبان شبه اسلاوی، نقش جادوگر را دارد، ساز کنترباس نقش شیطان را بازی میکند و سازهای باقیمانده فضایی مرموز ایجاد میکنند.
در مراسم خاکسپاری کومدا نیز پخش شد.
در یکی از صحنه های فیلم که مربوط به کابوس رزماری است و شکل سورئالیستی دارد، او را میبینیم که بر تخت دراز کشیده و اتاقش به تدریج در آب غرق می شود ناگهان رزماری خود را در محاصرهی شیطان پرستان و در یک مراسم آیینی شیطانی میبیند که در آن شوهرش به یک حیوان اهریمنی تبدیل شده و به او تجاوز میکند.
قطعهی خواب (dream) که برای این صحنه ساخته شده، ترکیبی از موسیقی جاز، سینتیسایزر و نجواهایی است که کیفیتی گوتیک، شوم و دلهرهآور دارد و فضای شیطانی حاکم بر صحنه را تقویت میکند.
موسیقی کومدا رشد تدریجی اضطراب و پارانویا را در رزماری بهخوبی منتقل میکند.
پولانسکی، موفقیت فیلم را مدیون موسیقی آن و تخیل خلاقانهی کومدا میداند اما نمیتوان کارگردانی استادانهی او را در خلق فضایی شوم و دلهرهآور و بازیگری درخشان و متقاعدکنندهی میافارو را فراموش کرد. او نقش زنی معصوم و بیپناه را بازی میکند که قربانی خواست شیطانپرستان میشود. او با این فیلم از یک هنرپیشهی معمولی به یک ستارهی سینما تبدیل میشود.
قطعههای panic و what have you done to its eyes از ترسناکترین قطعههای موسیقی این فیلم است و تمام ترس، وحشت و اضطراب درونی رزماری را منعکس میکند و بیانگر حقیقت هولناکی است که در پایان فیلم برای او آشکار میشود.