در این نوشته با ژیوان گاسپاریان، نوازندهی ارمنی ساز دودوک که بهتازگی در سن نود و دو سالگی درگذشته است آشنا میشویم. گاسپاریان در سال ۱۹۲۸ در روستایی در نزدیکی ایروان پایتخت ارمنستان متولد شد. از کودکی نزد پدر خود آموختن دودوک را آغاز کرد. او در مصاحبهای به یک خبرنگار موسیقی گفته بود که مهمترین منبع الهام او به زمانی برمیگردد که به سینما رفته و بداههنوازیهای نوازندگان دودوک را بهعنوان موسیقی متن فیلم شنیده است.
گاسپاریان خیلی زود در سرزمین خودش به عنوان یک استعداد موسیقی شناخته شد. او با ساز سادهی خود که از چوب زردآلو ساخته شده بود و دامنهای یک اکتاوی داشت، جهانی از عواطف و احساسات را بیان میکرد.
ژیوان هنگامی که بیست ساله شد در ارکستر فیلارمونیک ایروان بهعنوان تکنواز حضور داشت. او در ارمنستان و اتحاد جماهیر شوروی جایگاه برجستهای داشت و اولین نوازندهای بود که به او عنوان هنرمند خلق ارمنستان داده شد.
در سال ۱۹۸۸، برایان انو، موزیسین و هنرمند بریتانیایی، با شنیدن نوای دودوک گاسپاریان او را به لندن دعوت و در آنجا با مایکل بروک آشنا کرد. بروک آلبوم بینالمللی گاسپاریان با عنوان ماه در شب میدرخشد را تهیه و تولید کرد. او (پیش از این) اثر دیگری از گاسپاریان با عنوان من در جهان غمگین نخواهم شد را شنیده بود:
«این از زیباترین و باروحترین آثاری است که من شنیدهام.»
این هنرمند ارمنی دودوک را از یک ساز کاملا محلی بهعنوان یک ساز پرقدرت در صحنهی اجرای کنسرت تبدیل کرد. او در سن پنجاه و دو سالگی در حالی که حتی نمیدانست چطور نتهای موسیقی را بخواند به هنرستان موسیقی ایروان رفت و اندکی بعد در آنجا استاد شد. دستاورد هنری گاسپاریان فقط جنبهی شخصی ندارد. او ساز دودوک را در سطحی وسیع به جهان موسیقی معرفی کرد. او را میتوان سفیر فرهنگی ارمنستان بهشمار آورد همانگونه که رئیسجمهور اسبق ارمنستان در یادداشتی بر مرگ او نوشت:
«ژیوان گاسپاریان یکی از بزرگترین نوازندگانی است که هنرهای نمایشی ارمنی و بهویژه سازهای بادی محلی را به سطحی تازه و شهرتی جهانی رساند. به یاد او و در برابر شایستگیاش سر تعظیم فرود میآورم.»
گاسپاریان در عمر هنری خود با هنرمندانی از کشورها و فرهنگهای دیگر نیز همکاریهای بسیار داشته است. در میان این هنرمندان برخی مثل برایان می، نصرت فاتح علیخان و… شهرتی جهانی دارند. او از این میان با حسین علیزاده، آهنگساز و نوازندهی تار نیز در آلبوم مشترک «به تماشای آبهای سپید» کار کرد. این آلبوم در سال ۲۰۰۶ نامزد دریافت جایزهی گرمی شد:
« صدای ساز گاسپاریان را از مدتها پیش شنیده بودم و میتوانم بگویم که افسانهای بود. همکاری ما با گاسپاریان خیلی سریع و راحت اتفاق افتاد. اسم این کار را موسیقی تلفیقی نمیگذارم، بلکه ملاقات ریشههای این دو موسیقی میگذارم. همه چیز آشنا بود. شاید اگر من و گاسپاریان میخواستیم با هم فارسی و ارمنی صحبت کنیم چیزی نمیفهمیدیم. اما وقتی ساز میزدیم یکدیگر را میفهمیدیم.»

منابع
NPR
WIKIPEDIA
INSTAGRAM