من فریدون مشیری را شاعر زندگی میدانم. مردی که به نرمی و سادگی از بخش بخش زندگی سروده است؛ از سرنوشت، عشق، بهار، روزگاران، مهرورزی، محبت، ستایش زیبایی، انساندوستی و… او از هر آنچه آدمی را به اصل و وجود خود میرساند میسروده است.
این سخن را یکی از ادیبان همعصر ما دربارهی فریدون مشیری است. کسی که به شاعر کوچه معروف است و سادگی، صداقت، صفا و زیبایی اشعارش باعث شده مردم ارتباط خوبی با آنها برقرار کنند.
مشیری از جمله شاعران معاصری است که تاثیر مهمی در پیوند شعر و موسیقی داشته است. او در دههی پنجاه در شورای شعر و موسیقی رادیو فعالیت میکرد.
اشعار او را خوانندههای متعددی از جمله محمدرضا شجریان، همایون شجریان، علیرضا قربانی و… خواندهاند.
آثاری از محمدرضا شجریان که شعر آنها از فریدون مشیری است.
آلبوم دلشدگان
دلشدگان آلبومی است به آهنگسازی حسین علیزاده و خوانندگی محمدرضا شجریان که در سال ۱۳۷۱ منتشر شد. قطعههای این آلبوم، قطعههای موسیقی هستند که در فیلم دلشدگان علی حاتمی آنها را میشنویم و از میان آنها چند قطعه سرودهی فریدون مشیری است.
گلچهره
گلچهره مپرس آن نغمه سرا از تو چرا جدا شد
گلچهره مپرس پروانهی تو بی تو کجا رها شد
مپرس
مپرس
مرنجان دلــت را
رها کن غمت را رها کن
مخور غم مخور غم نـــگارا
گلچهره مپرس آن نغمهسرا از تو چرا جدا شد
مپرس
مپرس
پیمانه عشق
ساقیا! ساقیا! زدهام بادهی نابی که مگو!
جامی زدهام از چشم نگاه او
سر خوش بردم خانه به خانه؟ کو به کو؟ هر دم زِ چشمانش!
جرعهای از جان جهان ريزد به دل من! روشنتر از عالم جان
ساقی چشمان او پيمانه پيمانه عشق ريزد به جام جانم!
حرفی دارد! رمزی گويد! شيدا کُند مارا يارا يارا
ساقی جامی دگـر!
آتش زا شعله ور، به يک نظر! به يک نظر! ما را زِ دست ما ببر
تصنیف دلشدگان
ما دلشدگان خسرو شيرين پناهيم
ما كشتهی آن مهرخ خورشيد كلاهيم
ما از دو جهان غير تو ای عشق نخواهيم
صد شور نهان با ما، تاب و تب جان با ما
در اين سر بیسامان، غمهای جهان با ما
با ساز و نی، با جام می، با ياد وی
شوری دگر اندازيم، در ميكدهی جان
جمع مستان غزل خوانيم
همه مستان سر اندازيم، سر افرازيم
جز اين هنر ندانيم، كه هر چه میتوانيم
غم از دلها براندازيم ، براندازيم
تصنیف امید عشق
به کجاها بَرد این اُمید ما را؟
به کُجـاها برَد ما را به کُجاها برَد ما را
نشُد این عاشق سرگشته صبور
نشد این مرغک پَر بسته رها
به کُجا میروم یارا؟ به کُجا میبرد ما را؟
رَه این چاره ندانم به خدا به خدا
نشود دل نفسی از تو جُدا به خُدا
به هوایت همهجا در همه حال
به امیدی بگشایم شب و روز پر و بال
غم عشقت دلِ ما را
به کجا میبرد ما را
آلبوم بوی باران
بوی باران آلبومی به آهنگسازی حسین یوسفزمانی و خوانندگی محمدرضا شجریان است که در سال ۱۳۷۸ ساخته شد. از میان قطعههای این آلبوم، دو قطعه یعنی آواز چهارگاه و تصنیف بوی باران از اشعار فریدون مشیری انتخاب شدهاند.
آواز چهارگاه
بگذار كه بر شاخهی اين صبح دلاويز
بنشينم و از عشق سرودی بسرايم
آنگاه، به صد شوق، چو مرغانِ سبكبال
پر گيرم ازين بام و به سوی تو بيايم
خورشيد از آن دور، از آن قلهی پر برف
آغوش كند باز، همه مهر، همه ناز
سيمرغ طلايي پر و بالی است كه ـ چون من ـ
از لانه برون آمده، دارد سر پرواز
پرواز به آنجا كه نشاط است و اميد است
پرواز به آنجا كه سرود است و سرور است
آنجا كه سراپای تو، در روشنی صبح
رويای شرابی است كه در جام بلور است
آنجا كه سحر، گونهی گلگون تو در خواب
از بوسهی خورشيد، چو برگ گل ناز است
آنجا كه من از روزن هر اختر شبگرد
چشمم به تماشا و تمنای تو باز است!
من نيز چو خورشيد، دلم زنده به عشق است
راه دل خود را، نتوانم كه نپويم
هر صبح، در آيينهی جادويی خورشيد
چون مینگرم، او همه من، من همه اويم
او، روشنی و گرمی بازار وجود است
در سينهی من نيز، دلی گرمتر از اوست
او يك دل آسوده به بالين ننهادهست
من نيز به سر میدوم اندر طلب دوست
ما هر دو، در اين صبح طربناك بهاری
از خلوت و خاموشی شب، پا به فراريم
ما هر دو، در آغوش پر از مهر طبيعت
با ديدهی جان، محو تماشای بهاريم
ما، آتش افتاده به نيزار ملاليم
ما عاشق نوريم و سروريم و صفاييم
بگذار كه سرمست و غزلخوان من و خورشيد
بالی بگشاييم و به سوی تو بياييم
بوی باران
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخههای شسته، باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک میرسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمهها و دشتها
خوش به حال دانهها و سبزهها
خوش به حال غنچههای نیمهباز
خوش به حال دختر میخک که میخندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
ای دل من گرچه در این روزگار
جامه رنگین نمیپوشی به کام
باده رنگین نمیبینی به جام
نقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از آن می که میباید تهی است
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش میشود هفتاد رنگ
آلبوم فریاد
این آلبوم در سال ۱۳۸۲ به آهنگسازی حسین علیزاده و صدای شجریان در دستگاه راستپنجگاه، شور و همایون اجرا شد.
از قطعههای اجراشدهی این آلبوم، آواز فریاد سرودهی فریدون مشیری است که با قطعهی ترکمن، شاهکار بینظیر حسین علیزاده اجرا میشود.
فریاد
مشت می کوبم بردر پنجه می سایم بر پنجره ها
من دچار خفقانم خفقان
من به تنگ آمده ام از همه چیز
بگذارید هواری بزنم
هان با شما هستم این درها را باز کنید
من به دنبال فضائی می گردم
لب بامی سرکوهی دل صحرایی که در آنجا نفسی تازه کنم
می خواهم فریاد بلندی بکشم که صدایم به شما هم برسد
من هوارم را سر خواهم داد چارۀ درد مرا باید این داد کند
از شما خفتۀ چند چه کسی می آید با من فریاد کند
مشت می کوبم بردر پنجه می سایم بر پنجره ها
من دچار خفقانم خفقان
من به تنگ آمده ام از همه چیز
بگذارید هواری بزنم
آلبوم آه باران
آه باران آلبومی از محمدرضا شجریان است که نام آن از یکی از اشعار فریدون مشیری گرفته شده است. این آلبوم در فرم و فضای موسیقی گلها ساخته شده و در سال ۱۳۸۸ منتشر شد. قطعهی آه باران آخرین قطعهی این آلبوم است.
آه باران
ریشه در اعماق اقیانوس دارد شاید
این گیسو پریشانکرده بیدِ وحشیِ باران
یا نه! دریاییست گویی، واژگونه بر فراز شهر
شهر سوگواران
هر زمانی که فرو میبارد از حد بیش
ریشه در من میدواند پرسشی پیگیر با تشویش
رنگ این شبهای وحشت را
تواند شُست آیا از دل یاران؟
چشمها و چشمهها خشکند
روشنیها محو در تاریکیِ دلتنگ
هم چنانکه نامها در ننگ
هر چه پیرامون ما غرق تباهی شد
آهْ باران! ای امید جان بیداران
بر پلیدیها که ما عمریست در گرداب آن غرقیم
آیا چیره خواهی شد؟
آلبوم جام تهی
جام تهی آلبومی از محمدرضا شجریان است که در سال ۱۳۸۳ منتشر شد. این آلبوم در دههی پنجاه ساخته شده بود و در قالب برنامهی گلهای تازه شمارهی ۷۷ از رادیو پخش شده بود. این اجرا با نام پر کن پیاله را شناخته میشد.
قطعهی جام تهی در این آلبوم شعری است از فریدون مشیری
جام تهی
پرکن پياله را
كاين آب آتشين
ديريست ره به حال خرابم نمیبرد
اين جامها
كه در پی هم میشود تهی
دريای آتش است كه ريزم به كام خويش
گرداب میربايد و آبم نمیبرد
من با سمند سركش و جادویی شراب
تا بيكران عالم پندار رفتهام
تا دشت پر ستارهی انديشههای ژرف
تا مرز ناشناختهی مرگ و زندگی
تا كوچه باغ خاطرههای گريز پا
تا شهر يادها
ديگر شراب هم
جز تا كنار بستر خوابم نمیبرد
پر كن پياله را
هان ای عقاب عشق
از اوج قلههای مهآلود دوردست
پرواز كن به دشت غمانگيز عمر من
آنجا ببر مرا
كه شرابم نمیبرد
آن بیستارهام كه عقابم نمیبرد
در راه زندگی
با اين همه تلاش و تمنا و تشنگی
با اين كه ناله میكشم از دل
كه آب! آب!
ديگر فريب هم به سرابم نمیبرد
پر كن پياله را!
اشعاری از مشیری که توسط همایون شجریان خوانده شده
اشتیاق از اشعار معروف فریدون مشیری است که توسط خوانندههایی مثل همایون شجریان و علیرضا قربانی خوانده شده است.
بگذار سر به سینهی من تا که بشنوی
آهنگ اشتیاق دلی دردمند را
شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق
آزار این رمیدهی سر در کمند را
بگذار سر به سینهی من تا بگویمت
اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست
بگذار تا بگویمت این مرغ خستهجان
عمریست در هوای تو از آشیان جداست
دلتنگم آنچنان که اگر بینمت به کام
خواهم که جاودانه بنالم به دامنت
شاید که جاودانه بمانی کنار من
ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت
تو آسمان آبی و آرام روشنی
من چون کبوتری که پرم در هوای تو
یک شب ستارههای تو را دانهچین کنم
با اشک شرم خویش بریزم به پای تو
بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت ای چشمهی شراب
بیمار خندههای توام بیشتر بخند
خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
همایون شجریان در آلبوم خورشید آرزو (۱۳۸۷) به آهنگسازی سعید فرجپوری، در قطعهای به همین نام این شعر مشیری را در قالب ساز و آواز با کمانچه خوانده است.