پرواز بر فراز آشیانهی فاخته نام رمانی است از کن کیسی، نویسنده ی معاصر آمریکایی که میلوش فورمن، کارگردان اهل چک، با اقتباس از آن فیلمی با همین نام ساخت. این فیلم یکی از بهترین فیلم های دهه ۷۰ سینمای آمریکا است که برنده ۵ جایزه اسکار شده. فورمن، از نسل سینماگرانی است که با فیلم هایشان سینمای چک را در دههی ۶۰ متحول کردند.
سبک سینمایی فورمن در این دوره آمیزهای از رئالیسم طنزآمیز چک و سینما وریته فرانسوی بود و تمهای او اغلب مربوط به زندگی آدمهای معمولی و نگاهشان به جهان است. فیلمهای فورمن به دلیل داشتن نگاه انتقادی به جامعه چک موردپسند رژیم کمونیستی این کشور نبود و نظام سانسور این کشور همیشه مشکلات زیادی برایش درست میکرد تا حدی که او مجبور شد آنجا را ترک کند و به آمریکا پناهنده شود. او تنها سینماگر چک بود که توانست جا پای محکمی در هالیوود برای خود دست و پا کند .
پرواز بر فراز آشیانه فاخته یکی از بهترین اقتباس هایی است که تاکنون در سینما بر اساس رمان صورت گرفته است . رمان کن کیسی که خودش با الهام از یک فیلم نوشته شده بود پیش از فیم فورمن نیز مایهی اقتباس سینمایی قرار گرفته بود اما فورمن برداشت انسانی و تازهتری از آن ارائه داد.
هم فیلم و هم رمان، هر دو انعکاسی رئالیستی و زنده از فضای پر آشوب دهههای هفتاد میلادی است. دوران ترسها و اضطرابهای نسل بعد از جنگ آمریکا که در هراس ناشی از بمب اتمی، جنگ سرد و مککارتیسم زندگی میکند. نسلی که واکنشهای متفاوتی به فضای سیاسی و اجتماعی پیرامون خود و سیاستهای جنگطلبانهی آمریکا نشان میدهد. از انفعال و هیپیگری گرفته تا شورش و طغیان. برخی به مواد مخدر و عرفان هندی پناه برده و برخی نیز از آشوب شهرها به کوه و بیابان و دامن طبیعت وحشی گریختند. عدهای نیز مثل شخصیت اصلی فیلم مورد بحث ما، مککورفی، خود را به جنون و دیوانگی زدند.
مکمورفی مجرمی است که به جرم تجاوز به دختری خردسال، به زندان و کار اجباری در یک مزرعه محکوم شده، اما به دلیل رفتار غیرعادی و حرکات جنونآمیزش به یک آسایشگاه روانی در منطقهی اورگون منتقل میشود. او خود را به دیوانگی زده تا بقیهی دوران محکومیتش را در شرایط آسانتری سپری کند. اما بهخاطر وجود مدیر مستبد و خشن آسایشگاه روانی، خود به جنون میرسد و به یک دیوانهی واقعی تبدیل میشود.
مکمورفی قوانین خشک و انعطافناپذیر تیمارستان را شکسته و نظم تحمیلی آن را بر هم میزند و با حرکات انقلابیاش لحظات شاد و مفرحی برای بیماران روانی فراهم میکند که هرگز از آن برخوردار نبودهاند. او این آزادی و امکان را برای بیماران فراهم میکند که به تماشای تلویزیون بنشینند. به ماهیگیری بروند و بسکتبال بازی کنند. او روح اعتراض و حقطلبی را در آنها زنده میکند. اما پرستار نمیتواند رفتار آشوبگرایانهی مکمورفی را تحمل کند و درنهایت با استفاده از شوک الکتریکی او را فلج میکند.
شخصیتپردازی فیلم عالی است. مکمورفی و پرستار، هر دو آدمهایی چندبعدی و پیچدهاند که اعمال و واکنشهای آنان قابل پیشبینی نیست. یکی از شخصیتهای جالب فیلم، مرد سرخپوست تنومندی است معروف به رئیس که خود را کر و لال جلوه میدهد. رئیس بهتدریج جذب شخصیت مکمورفی شده و در اعتراض علیه اقتدار پرستار، در کنار او قرار میگیرد.
جک نیکلسون در نقش مکمورفی، یکی از بهترین بازیهای تمام عمر خود را ارائه داده و به نظر میرسد که هنوز نتوانسته خود را از تاثیر و جاذبهی این نقش رها سازد، زیرا در بسیاری از نقشهایش، جنبههایی از شخصیت مکمورفی را بروز میدهد.
پرواز بر فراز آشیانهی فاخته، بررسی روانشناسانهی یک عصر است. آسایشگاه روانی، تمثیلی از یک جامعهی استبدادی خشن و ضدانسانی است که با قوانین تحمیلی و آزاردهنده، شهروندان خود را به ستوه آورده است. در چنین فضای اختناقآمیز و خوابزدهای است که مکمورفی ظاهر میشود و آب در خوابگه مورچگان میریزد. او انسان تکرو و مستقلی است که علیه سیستمی که فردیت انسانها را از آنها گرفته و آنها را به تودهی انبوه بیشکلی تبدیل کرده، طغیان میکند. آنارشیسم مکمورفی، دشمن نظم تحمیلی و ضد انسانی حاکم بر آسایشگاه روانی است و باید سرکوب شود. مکمورفی از بین میرود اما تاثیری که بر فضای تیمارستان و بیماران روانی میگذارد انکارناپذیر است. تیمارستان دیگر هیچوقت نمیتواند مثل سابق اداره شود.
موسیقی این فیلم، ساختهی جک نیچه، از آهنگسازان سرشناس موسیقی راک در دهههای شصت و هفتاد است که در سال ۲۰۰۰ درگذشت. آهنگسازی که ابتدا نوازندهی ساکسیفون بود ولی بعد به آهنگسازی روی آورد و با گروههای مختلفی چون Rolling Stones، The Monkeys، The Beach Boys همکاری کرده است.
نیچه در اواخر دههی هفتاد پس از طی دوران طولانی انزوا و افسردگی، به آهنگسازی فیلم روی آورد و با ساختن موسیقی برای فیلمهای جنگیر، نمایش و پرواز بر فراز آشیانهی فاخته، خود را بهعنوان آهنگسازی خلاق به هالیوود شناساند و به یکی از آهنگسازان پرکار هالیوود در این دوره تبدیل شد.
موسیقی جک نیچه برای فیلم پرواز بر فراز آشیانهی فاخته، تم غالبی ندارد و صرفا مهمترین رویدادهای فیلم را دنبال کرده و براساس حالوهوای صحنههای فیلم تنظیم شده است. همهی قطعهها، ملودیک و سازیاند مثل قطعهی موسیقیث کانتری Blue Ride to Paradise که با گیتار نواخته میشود و مربوط به صحنهای است که مکمورفی، بیماران روانی را به طور غیرقانونی با اتوبوس به دریا میبرد، یا قطعهی مشهور Jingle Belles که مربوط به صحنهی جشن کریسمس در تیمارستان است.
قطعهای که جک نیچه برای پایان فیلم ساخته، قطعهای محزون است که با سرنوشت تراژیک مکمورفی ارتباط تنگاتنگی دارد.
منبع
برگزیدهی یک قرن موسیقی فیلم، پرویز جاهد