جلسهی هفتم: مدولاسیون
در این جلسه توضیح میدهیم که چگونه تغییردادن گامها به موسیقی فرم، رنگ و حرکت میبخشد. همچنین اهمیت شناخت «دایرهی پنجمها» را بیان میکنیم.
در جلسهی ششم، بیشتر به مبحث هارمونی پرداختیم؛ توالیهای رایج آکوردها و کادانسها را بررسی کردیم و درمورد اهمیت ریتم هارمونیک صحبت کردیم.
در این جلسه قصد داریم برخی از راههای تغییر یک گام و رسیدن به گامی دیگر، که بهطور معمول توسط آهنگسازان استفاده میشود را بررسی کنیم. این روند مدولاسیون (Modulation) نام دارد.
اکثر قطعاتی که برای پیانو نوشته شدهاند، با یک گام شروع شده و درهمان گام به پایان میرسند اما بهطور معمول در قسمتهایی از قطعه، حتی برای مدتی کوتاه، مدولاسیون اتفاق میافتد.
روند مدلاسیون نباید مبهم باشد یا اینکه فقط آهنگساز به آن بپردازد، زیرا؛ شناخت نحوهی عملکرد مدولاسیونِ قطعاتی که یاد میگیرید، درک بهتری را از ساختار موسیقی به شما میدهد. اینکار به نوبهی خود به شما کمک می کند تا درهنگام اجرا، موسیقی بیانگرتری داشتهباشید. روند انتقال از یک گام به گام دیگر باعث افزایش جذابیت، ایجاد تنوع و تضاد در موسیقی و در بسیاری از موارد سبب ایجاد داستان در موسیقی میشود. بنابراین برای انتقال این جنبهها بهطور کامل، نوازنده باید مسیر تونال قطعه را درک کند.
مدولاسیون (مدگردی/ پردهگردانی /Modulation)
یکی از جنبههای حیاتی فرم در موسیقی، مدولاسیون است. روند تغییر گامها، ساختارهایی مانند: باینری (دوتایی-Binary)، ترنری (Ternary-سهتایی) و فرم پیچیدهتر سونات را بیان میکند. برای ایجاد یک گام متفاوت با گام اصلی، باید یک کادانس کامل (Perfect Cadence) در گام جدید وجود داشتهباشد. (معمولا با یک «آکورد هفتم نمایان» قبل از «آکورد پایگی» گام جدید)
فرم باینری (دوتایی-Binary) / AB
در فرم باینری (دوتایی-Binary)، بخش اول از درجهی تونیک شروع میشود و به درجهی نمایان میرسد. بخش دوم از درجهی نمایان شروع میشود و درنهایت دوباره به درجهی تونیک میرسد. این فرم AB، در بسیاری از قطعات سادهی پیانو، بهویژه موومانهای رقص باروک، وجود دارد. مطالعهی هارمونی این قطعات روش خوبی برای شروع یادگیری مدولاسیون است.
متداولترین نوع مدلاسیون، رفتن از گام اصلی به نزدیکترین گام همسایه است. اینها گامهایی هستند که تنها یک «دیز» یا «بمل» در سرکلیدشان بایکدیگر اختلاف دارند.
هرگام دارای پنج همسایهی نزدیک است که این گامهای همسایه، در «دایرهی پنجمها» در تصویر زیر مشخص هستند.
بنابراین، به عنوان مثال؛ با درنظر گرفتن گام «سیبمل ماژور (Bb)» میتوانید ببینید که این گام توسط گامهای «سل مینور (g)» (مینور نسبی سیبمل ماژور)، «فا ماژور (F)» (درجهی پنجم سیبمل ماژور)، «ر مینور (d)» (مینور نسبی درجهی پنجم سیبمل ماژور-F)، «میبمل ماژور (Eb)» (درجهی زیرنمایان سیبمل ماژور) و «دو مینور (c)» (مینور نسبی درجهی زیرنمایان سیبمل ماژور) احاطه شدهاست:
رایجترین مدولاسیون در گامهای ماژور، بدون شک مدگردانی به درجهی نمایان است. در گامهای مینور، معمول است که مدولاسیون به گام ماژور نسبی یا درجهی نمایان مینور انجام شود.
شایان ذکر است که پنج گام همسایه، تریادهای دیاتونیک ماژور و مینورِ گام اصلی را تشکیل میدهند (به استثنای تریادهای کاسته):
گامهایی که با یکدیگر ارتباط نزدیک ندارند، «همسایهی دور» (Remote/ Distantly Related) نامیده میشوند و درنتیجه مدلاسیون به این گامها کمتر رایج است.
ازکجا میتوانیم مدولاسیون را در موسیقی تشخیص دهیم؟ معمولا میتوانیم غیر از تشخیص شنیداری حرکت قطعه بهسمت گام جدید، علایم بصری را نیز در نتنویسی پیدا کنیم. برای اینکه یک گام جدید کاملا در قطعه ارائه شود، باید یک کادانس کامل (Perfect Cadence) در گام جدید وجود داشتهباشد. این بدان معناست که به احتمال زیاد، استفاده از علامتهای تغییردهنده (دیز و بمل) در موسیقی افزایش مییابد. این علایم تغییردهنده اغلب تغییرِ تونالیته را به ما نشان میدهند.
برای مثال اگر گام «دو ماژور» را بهعنوان گام اصلی قطعه درنظر بگیریم، میتوانیم ببینیم که؛ در نتهای آکوردهای هفتمِ نمایانِ همسایههای نزدیکِ آن، از علایم تغییردهنده استفاده شدهاست:
سه روش بعدی، روشهای استانداردی هستند که برای انجام مدولاسیون وجود دارد.
مدولاسیون آکورد مشترک (Common Chord Modulation)
در ابتدا مدولاسیون آکورد مشترک (Common Chord Modulation) را داریم. این مدولاسیون با استفاده از یکی از آکوردها که هم در گام قدیمی و هم در گام جدید مشترک است انجام میشود. این آکوردهای مشترک، آکوردهای محوری (Pivot Chords) نام دارند، هردو گام را در هم ادغام میکنند و روند مدولاسیون را یکپارچه میسازند.
در مثال زیر از Fantasie موتزارت در گام «ر مینور» K397، آکوردی که در میزان ۴ بهعنوان آکورد محور عمل میکند؛ در این بخش از قطعه، درجهی تونیکِ گامِ مبدا (ر ماژور) است و درجهی زیرنمایان گامی است (لا ماژور) که قطعه به آن مدولاسیون میشود.
آکوردی که در میزان پنجم وجود دارد، معکوس اول آکورد هفتم «می» (E7) است. آلتره شدن نت «سل» به «سل دیز» در میزان پنجم، به ما هشدار میدهد که قطعه از گام پایه دور میشود.
زمانی کاملا وارد گام جدید میشویم و این گام در قطعه تثبیت میشود که در آخرِ مثال، کادانس کامل (Perfect Cadence) اتفاق افتاده باشد:
بنابراین میتوان آکوردهای محور را در هردو گام قدیم و جدید نامگذاری کرد.
هر جفت گام همسایه حداقل یک آکورد دیاتونیک مشترک با یکدیگر دارند که انتقال گامها به یکدیگر و انجام مدولاسیون را ساده میسازد.
اگر از گام «دو ماژور» به درجهی نمایان آن که گام «سل ماژور» است مدولاسیون انجام دهیم، میبینیم؛ این دو گام ۴ آکورد مشترک با یکدیگر دارند که هر یک ممکن است بهعنوان یک آکورد محور بین گامها عمل کنند:
معمولترین آکوردهای محور در گامهای ماژور، آکوردهای درجهی ii یا vi هستند و در گام مینور، درجات i یا iv.
مدولاسیون ناگهانی/ غیرمنتظره (Abrupt Modulation)
نوع دوم مدولاسیون، مدولاسیون ناگهانی/ غیرمنتظره (Abrupt Modulation) نام دارد. همانطور که از نام آن مشخص است، در این مدولاسیون تغییرِ گام بدون استفاده از آکورد محوری واضح رخ میدهد و به احتمال زیاد گامی که قطعه به سمت آن حرکت میکند، همسایهی نزدیک آن نباشد.
مدولاسیون ناگهانی بسیار کمتر از مدولاسیون آکورد مشترک رایج است.
مدولاسیون کروماتیک (Chromatic Modulation)
سومین مدل مدولاسیون، با استفاده از آکوردهای کروماتیک صورت میگیرد. این آکوردها دارای یک یا چند نت هستند که به گام اصلی تعلق ندارند. از آکوردهای کروماتیک بهعلت داشتن رنگ متفاوت و ویژگی پویا که به حرکتِ رو به جلوی موسیقی کمک میکند، استفاده میشود. این آکوردها در گامِ خودشان، آکوردهای گیرایی محسوب میشوند که میشود از آنها برای مدولاسون نیز استفاده کرد.
یکی از پرشورترین آکوردهای کروماتیک، آکورد هفتم نمایان است. این آکورد از فواصل سوم مینور ساختهشده و کیفیتی ناپایدار دارد که صدای متمایزی به آن میبخشد. در اینجا در سونات Pathétique بتهوون، چند مثال آورده شده است. توجه کنید که چگونه آکوردهای هفتم کاسته، که توسط فلش نشان داده شدهاند، ثبات و حسِ گام را بر هم میزنند. این آکوردها امکان انتقال از گام «سل مینور» به گام دوردست «می مینور» را برای بتهوون فراهم میآورند. در میزان دوم مثال زیر، نت «می بمل» بهصورت آنهارمونیک به نت «ر دیز» تغییر مییابد؛ در جاییکه فانکشن آکورد هفتم نمایان کاسته عوض شده و گام قطعه از گامهای بملدارِ دایرهی پنجمها به گامهای دیزدارِ این نمودار تغییر مییابد:
اگر یک نت در آکورد هفتم کاسته، نیمپرده بمتر شود، یک آکورد هفتم نمایان ایجاد میشود. با این روش به آسانی میتوانید به گامهای مختلف نسبی دستیابید. این کار یک روش مفید برای بداههنوازی است!
زمانیکه یک آکورد کروماتیک کارکرد و تاثیری چون آکورد نمایان دارد، آن را «آکورد نمایان ثانویه/ فرعی» (Secondary Dominant/ یا گاها Applied dominant) مینامند. آکوردی که یکی از این موارد را دنبال میکند، مانند تونیک موقت بهنظر میرسد و به اصطلاح Tonicized نامیده میشود. به عبارت دیگر، آن را لحظهای بهعنوان تونیک درنظر میگیریم؛ بدون اینکه نت تونیک در قطعه کاملا بهعنوان گامِ جدید ارائه شده و جا افتاده باشد.
این جریانها ما را به این مسئله میرساند که چه چیزی یک مدولاسیون را تشکیل میدهد. گرچه درک قاعدهی کلی مفهوم آن نسبتاً ساده است اما در واقعیت صراحت کمتری دارد.
مدولاسیون گذرا (Transient) یا عبوری (Passing)
گاهی ممکن است گام بهصورت مختصر تغییر کردهباشد که در اینصورت معمولا مدولاسیون گذرا (Transient) یا عبوری (Passing) نامیده میشود.
تنوعی که در مدولاسیون وجود دارد، این واقعیت را تقویت میکند که موسیقی یک هنر بینهایت جذاب برای مطالعه، آنالیز و نظریهپردازی و مشارکت است.
اگر جلسات گذشته را از دست دادهاید، میتوانید آنها را در لیست زیر مشاهده کنید:
منبع: Pianist
-
کتاب متد گیتار آکسفورد جلد اول220,000 تومان
-
کتاب متد گیتار آکسفورد جلد دوم180,000 تومان
-
کتاب درک و دریافت موسیقی اثر راجر کیمی ین نشر چشمه1,200,000 تومان
-
آوای گیتار، آموزش گیتار به کودکان- جلد دوم، آرزو صناعی250,000 تومان