همکاری آدام کوهن با پدرش مربوط میشود به آلبومی به اسم I Am Your Man که آن را با هم ضبط کرده بوند. اما رسالت مهم دیگری که آدام کوهن بعد از مرگ پدرش احساس میکرد او را به این فکر انداخت که آخرین آثار پدر را که خودش ضبط کرده بود منتشر کند.
آخرین آلبوم لئونارد کوهن
کوهن در ماههای آخر زندگی، ترانههایی را که پیش از این نوشته و هرگز اجرا نکرده بود در خانهاش بدون موسیقی اجرا کرد تا پسرش آدام کوهن آنها را ضبط کند. او سه سال بعد از مرگ پدرش این قطعهها را در آلبومی به نام Thanks For The Dance منتشر کرد:
پدرم بسیار روشمند بود و برای خودش معیارهایی داشت. او قطعات بزرگی داشت که سالها روی آنها کار میکرد. زیبایی آثار لئونارد کوهن و آنچه که از خود به جا گذاشت، همیشه من را شگفتزده میکند. من خود را موظف میدانستم که این زیبایی را منتشر کنم.
گپی با آدام کوهن دربارهی پدرش
مردم اغلب می گویند “اوه، لئونارد کوهن! با آن آلبومها و آهنگهای غمانگیز و افسرده و تاریک! اما ورای همهی اینها، یک حس شوخ طبعی واقعی در کار او وجود دارد. درست است که او جدی بود. اما مثلا در یکی از آهنگهایش ( Happens To The Heart)، ترانه را با این خط آغاز میکند:
I Was Always Working Steady/ But I Never Named It Art
«من همواره کار کردهام اما هرگز اسم آن را هنر نمیگذارم.»
وقتی طرفدارانش این را میشنوند با خود میگویند: «خب آقای کوهن! چرا با خودت شوخی میکنی؟»
-آدام:
او به طرز زیبایی متواضع بود و به کارش پایبند. از تعریف و تمجید خوشش نمیآمد. دوست داشت برای خودش کاغذها را سیاه کند. ترانه و آهنگ بنویسد. او خودش را وقف کار و حرفهاش کرده بود. چیزی که این روزها دیگر بهندرت یافت میشود. در نظر مخاطبان حرفهای او، این طنز و سبُکی، امضای او است. اگرچه شهرت کوهن بهخاطر اینها نیست.
یک نکته که در شناخت لئونارد کوهن کمککننده است این است که او گاهی یک ترانه را بارها و بارها و تا آخرین لحظه بازبینی میکرد. با وسواس، مصرع به مصرع آن را مینوشت و با وسواس مرورش میکرد. این دربارهی یکی از معروفترین آهنگهای او مانند معروفترین آهنگهای او «هللویا» – که حدود 12، 13 بیت دارد صادق است. او برای تکمیل آن ترانه وسواس داشت.