بتهوون و شاهزاده

بتهوون و شاهزاده لیچنوفسکی

شاهزاده لیچنوفسکی دوم از سران امپراتوری اتریش در زمان بتهوون و از نخستین حامیان او بود. لودویگ وان بتهوون در زمان او یعنی در سال  ۱۹۷۲ با یک نامه‌ی معرفی از کنت والدشتاین به وین آمد. او از مهم‌ترین حامیان هنر در این شهر بود.

شاهزاده و ملکه لیچنکوفسکی برای بتهوون محل اقامتی ترتیب دادند. آن‌ها پس از مدت کوتاهی به حدی با مستاجر جوان خود صمیمی شدند که در عرض یک ماه او را از اتاق زیر شیروانی به آپارتمانی بزرگ در طبقه‌ی همکف منتقل کردند. پس از مدتی دیگر، بتهوون را به یک مجموعه از اتاق‌هایی در آپارتمان خودشان آوردند. اما او وقتی دید مدام باید لباس مرتب بپوشد و برای صرف غذا از اتاقش بیرون بیاید کلافه شده بود. بنابر این در ماه May 1795 از آن‌جا رفت.

بتهوون احساس کرد رفتار شاهزاده لیچنوفسکی با او سنگین است و خود را آماده کرده بود که در مقابل دیگران به آن‌ها بی‌اعتنایی نشان دهد. اما شاهزاده او را به‌خاطر این برخورد بخشیده بود.

در سال ۱۸۰۰، شاهزاده، یک درآمد ثابت سالانه ۶۰۰ فلورین (واحد پول ) برای بتهوون در نظر گرفت تا به او یک حقوق ثابت داده باشد. این درآمد تا سال ۱۸۰۶ به بتهوون داده می‌شد. یعنی درست پس از آن‌که در تهیه‌ی Leonore ناکام مانده بود و در جلوگیری از ازدواج برادرش کارل بتهوون با یوهانا شکست خورده بود.
بتهوون، نگرش پدرانه‌ی لیچنوفسکی نسبت به خودش را مثل همیشه ناعادلانه دید. پس از اینکه لیکنوفسکی از او خواست برای چند افسر فرانسوی که به شام ​​دعوت شده بودند برنامه اجرا کند، خشمگین شد، از خانه بیرون زد و راه تروپائو را در پیش گرفت.

او خیلی زود بیمار شد. اما همچنان برای بازگشت به وین مقاومت می‌کرد و سرانجام وقتی وارد خانه‌اش شد مجسمه‌ی سردیس لیچنوفسکی را که از دست خودش هدیه گرفته بود به زمین پرتاب کرد. با وجود تلاش‌های مداوم لیچنوفسکی برای مصالحه، بتهوون هرگز اجازه نداد رابطه‌ی بین او و شاهزاده صمیمیت قبل را از سر بگیرد.

در سال‌های رو به زوال لیکنوفسکی، او و همسرش پس از ورشکستگی تقریباً در جنگ علیه ناپلئون به آپارتمان کوچک‌تری در مرکز شهر نقل مکان کرده بودند و شاهزاده خانم مجبور به جراحی ماستکتومی شده بود. شاهزاده چهار طبقه از پله‌ها بالا می‌رفت تا پشت در آپارتمان بتهوون بنشیند و به پیانونوازی او گوش دهد.

بتهوون هیچ‌وقت به او اجازه نداد وارد خانه‌اش شود. شاهزاده به خدمت‌کار گفته بود به همین که پشت در بنشیند و به صدای ساز بتهوونی که در حقش خوبی‌های زیادی کرده گوش کند راضی است.

لیچنوفسکی موضوع یکی از جمله‌های مشهور بتهوون است. پیش از آن‌که ملک آن‌ها را با عصبانیت ترک کند، یادداشتی گذاشت که در آن نوشته بود:

«شاهزاده و اشراف‌زاده زیاد است. اما فقط یک بتهوون وجود دارد.!»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *