سخنان بتهوون

سخنان بتهوون

احتمالا عبارت‌های مشهور به جا مانده از زبان بتهوون را کمابیش خوانده یا شنیده‌اید. سخنان او درباره موسیقی و گاه مسائل وجودی دیگری است که عمدتا در بزنگاه‌های زندگی و مواجهه با بحران‌ها از زبان او ثبت شده‌اند.

بتهوون از سن بیست و هشت سالگی کم‌کم شنوایی خود را از دست داد. او این اتفاق و بحران را به چالش کشید و از دل آن آثاری تولید کرد که برای همیشه در تاریخ ماندگار است.

در این نوشته مهم‌ترین سخنان بتهوون را با هم می‌خوانیم.

موسیقی مکاشفه‌ای بالاتر از هر نوع فلسفه و حکمت است.

نواختن یک نت اشتباه مهم نیست. اما نواختن بدون اشتیاق توجیهی ندارد.

موسیقی باید آتش از قلب مردها برانگیزد و اشک به چشم زنان بیاورد.

از چهار سالگی، موسیقی به اولین مشغولیت من در زندگی تبدیل شد. پس خیلی زود با الهه‌ی مهربانی که به روحم هارمونی می‌بخشید آشنا و به او علاقه‌مند شدم. و به نظر می رسید او هم به من علاقه دارد!

هنر خود را فقط تمرین نکنید. به رازهای آن راه پیدا کنید.

گیتار به خودی خود یک ارکستر مینیاتوری است.

موسیقی، تنها راه ورود غیرجسمانی به جهان عالی معرفت است. راهی که انسان آن را درک نمی‌کند اما او انسان را درک می‌کند.

موسیقی مثل یک رویا است. رویایی که من نمی‌توانم بشنوم!

خدا را شکر! بتهوون می‌تواند موسیقی بنویسد. اما هیچ کار دیگری بلد نیست روی زمین انجام دهد.

من در بهشت خواهم شنید.

(از آخرین جمله‌هایی که به بتهوون نسبت داده شده است.)

آن‌چه که تو تصادفا هستی، از بدو تولد هستی. آن‌چه که من هستم به‌واسطه‌ی خودم هستم. هزار شاهزاده در جهان است، اما فقط یک بتهوون وجود دارد.

(خطاب به شاهزاده لیچنوفسکی)

ترجیح می‌دهم ده هزار نت بنویسم تا یک حرف از حروف الفبا!

موسیقی، واسطه‌ی بین زندگی معنوی و زندگی نفسانی است.

یوهان سباستین باخ، خدای جاودان هارمونی است.

من فقط در موسیقی خودم زندگی می‌کنم.

موسیقی شرابی الهام‌بخش برای فرایندهای زاینده است و من باکوس هستم که این شراب باشکوه را همچون عصاره‌ای برای انسان می‌گیرم و آن‌ها را از لحاظ روحی سرمست می‌کنم.

موانع ساخته نشده‌اند تا به استعدادهای مشتاق بگویند: «تا اینجا و نه بیشتر!»

چه کسی هنر را درک می‌کند؟ درباره‌ی این الهه‌ی بزرگ با چه کسی می‌توان سخن گفت؟

هنرمند واقعی مغرور نیست: متاسفانه او می‌بیند که هنر حد و مرزی ندارد. او به طرز غم‌انگیزی حس می‌کند که چقدر از هدف دور است. و اگرچه مورد تحسین دیگران واقع شود، ناراحت است که به نقطه‌ی بالاتر نبوغ خود نرسیده و این نقطه برایش فقط یک ستاره‌ی هدایت‌گر دور است.

اصوات به صدا در می‌آیند و در اطراف من می‌غرند و طوفان می‌کنند. تا زمانی که آن‌ها را به صورت نت در می‌آورم.

جمله‌های کلی بتهوون

هیچ چیز غیر قابل تحمل‌تر از آن نیست که مجبور باشید به اشتباهات خود اعتراف کنید.

فضیلت را به فرزندان خود توصیه کنید. این به تنهایی، بدون پول، می‌تواند آن‌ها را خوشحال کند.

ویژگی یک انسان تحسین‌برانگیز، استواری در برابر مشکلات است.

باید اعتراف کنم که زندگی فلاکت‌باری دارم! حدود دو سال در هیچ فعالیت اجتماعی مشارکت نکردم، زیرا برایم غیرممکن بوذ که به مردم بگویم: «من کر هستم!» هر شغل دیگری داشتم می‌توانستم با ناتوانی‌ام کنار بیایم. اما برای حرفه‌ی من این یک نقص وحشتناک است.

صدای سازها و آوازهای بلند را از دور نمی‌توانم بشنوم. هنگام صحبت کردن عادی برخی افراد متوجه (کم‌شنوایی من) نمی‌شوند. تعجبی ندارد. آن را به حساب این می‌گذارند که من در میان جمع و دلم جای دیگر است!

شما کسانی که فکر می‌کنید من بدخواه، لجباز و انسان‌گریز هستم! در اشتباهی بس بزرگ به سر می‌برید. هرگز نمی‌دانید چرا این‌گونه به چشمتان می‌آیم. اگر هنر من نبود، به زندگی‌ام پایان داده بودم. او بود که مرا به عقب می‌راند.

وقتی کسی با من حرف می‌زند به‌ندرت می‌توانم بشنوم. صداها را چرا اما کلمات را نه. اما هنوز وقتی کسی فریاد می‌زند برایم تحمل‌ناپذیر است. پس عاقبت چه خواهد شد؟ فقط بهشت می‌داند.

ترک این جهان بدون به ثمر نشاندن آن‌چه درون خود احساس می‌کنم غیرممکن است.

من با خوشحالی به دیدار مرگ می‌شتابم. اگر قبل از آن که فرصت شکوفایی همه‌ی استعدادهایم را داشته باشم به سراغ من بیاید، خیلی زود است و احتمالا باید آرزو کنم دیرتر بیاید. اما حتی همان موقع هم باید خوشحال باشم. زیرا آیا من را از رنجی بی‌پایان نجات نخواهد داد؟

من گریبان سرنوشت را خواهم گرفت. تقدیر نمی‌تواند مرا از پا درآورد.

تشویق کنید دوستان. کمدی تمام شد.

(به نقل از یکی از شاهدان مرگ بتهوون)
دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *