مهمترین شخص در ارکستر، «رهبر ارکستر» است اما نوازندهی ویولن اول که کنسرتمایستر (مدیر کنسرت) نیز نامیده میشود، با اختلاف کمی در درجهی دوم اهمیت قرار میگیرد. برای دانشجویان موسیقی، جایگاه آرمانی «ویولن صندلی اول»، بیش از هر چیزی به معنای «بهترین بودن» است. اگر آموزگاران ارکستر یا گروه موسیقی دیپلماتیک نباشند، این یک موضوع جنجالی، رقابتی و دائما معلق خواهد بود.
با این حال، در سطح حرفهای، چیزی بیشتر از ماهرترین ویولنیست بودن وجود دارد. در حقیقت، از «جان جورجیادیس» (John Georgiadis)، کنسرتمایستر ارکستر سمفونیک لندن، نقل شده است که میگوید: «احساس میکنم برگزیدن یک نوازنده بهعنوان کنسرت مایستر فقط به دلیل توانایی او در نوازندگی، اشتباه بزرگی است….» کنسرتمایسترهای بزرگ، چیزی بیشتر از مهارت فنی و توانایی عمیق بیان کردن موسیقی دارند؛ آنها به معنای واقعی کلمه رهبر و مربی هستند.
کنسرتمایستر کیست و چه مسئولیتی دارد؟
«کنسرتمایستر» (Concertmaster)، نوازندهی ویولنِ رهبر است. او بهعنوان ویولونیستی که در بالاترین درجه قرار دارد، روی اولین صندلی، کنار سکوی رهبر ارکستر مینشیند. کنسرتمایستر پیش از شروع کنسرت، ارکستر را با کوک خود هدایت میکند و طبق معمول، تمام تکنوازیهای ویولن در قطعات را اجرا میکند. بهعلاوه، آرشهکشی را در پارتیتور علامتگذاری میکند تا تمامی نوازندگان ویولن، حرکت و صدادهی هماهنگ داشته باشند.
چرا همیشه یک نوازندهی ویولن نقش کنسرتمایستر را بر عهده دارد؟
کنسرتمایستر؛ آن نوازندهی ویولن با اعتماد به نفس که بعد از بقیه روی صحنه قدم میگذارد، آرشهی خود را بلند میکند، منتظر میماند تا یک ابوا نت «لا» را اجرا کند و تمام ارکستر را کوک کند.
زمانی که رهبر ارکستر روی صحنه میآید، کنسرت مایستر تنها کسی است که با او دست میدهد. هنگامی که همهی نوازندگان نشستند، رهبر چوب هدایت خود را بر میدارد و اجازه میدهد که موسیقی شروع شود.
چه رابطهای بین کنسرتمایستر و رهبر ارکستر وجود دارد؟ چرا کنسرتمایستر همیشه یک ویولونیست است؟
برای پاسخ به این سوال از «اکتون اوستلینگ» (Acton Ostling)، استاد موسیقی دانشگاه لوئیزویل که در سال 1973 مقالهای جذاب دربارهی سیر تکاملی رهبر ارکستر نوشت، کمک میگیریم. ما باید درمورد رهبر ارکستر صحبت کنیم، چرا که نمیتوانیم قبل از شناخت او از کنسرتمایستر شناخت پیدا کنیم.
در دوران باروک، ساز هارپسیکورد ساز اصلی گروههای ارکسترال بود. این سازها بهعنوان سازی آکوردی، میتوانستند هارمونی قطعات را به خوبی نشان دهند. بنابراین آهنگسازان شروع به نشستن روی صندلی هارپسیکورد کردند تا کارها به بهترین شکل ممکن پیش بروند. این یک تحول شگفتانگیز بود و آهنگسازی مانند باخ به تاثیر آن قسم خورد، اما این روش هدایت مشکلاتی داشت. برای مثال: نواختن هارپیسکورد نیازمند قرار دادن هر دو دست روی ساز است و تکان دادن سر، تنها سبب جلب توجه خواهد شد. این روش تا پیش از ورود ویولنها به ارکستر بهترین روش موجود بود. در اواخر قرن هفدهم، موجی از نوازندگان ویولنِ با استعداد به وجود آمده بود که اتفاقا آهنگسازان ماهری نیز بودند. به آهنگسازانی مانند کورلی (Corelli) و ویتالی (Vitali) فکر کنید:
قطعهی La Follia از Corelli
قطعهی Ciaconna از G. Vitali در گام «سل مینور»
آنها صدای رام نشده و تازهی ویولن را به ارمغان می آوردند. مانند نمایندهای از نوازندگان هارپیسکورد، بهترینِ این ویولونیستهای ویرتوئوز (مثلا آنهایی که روی صندلی اول مینشینند)، در حین اجرایشان ارکستر را هم هدایت میکردند. این کار برای برای نوازندگان ویولن بسیار راحتتر از نوازندگان کیبورد بود. آنها میتوانستند بدون قطع کردن نوازندگیشان با ویولنهای خود حرکت کنند. اگر همه چیز واقعا از کنترل خارج می شد، حتی میتوانستند از آرشههای خود مانند چوبی که رهبران ارکستر برای هدایت ارکستر به کار میبرند، استفاده کنند و اجرا را به مسیر اصلیاش بازگردانند. زمانی که در کارهای اپرا یا ارکسترال از گروههای کر استفاده میشد، کنسرتمایسترها یا نوازندگان هارپیسکورد مسئولیتها را تقسیم میکردند. آهنگسازی که هارپیسکورد را مینواخت، باس فیگور را ارائه میداد و به خوانندگان کمک میکرد. در حالی که کنسرتمایستر، هدایت نوازندگان را بر عهده داشت. به نظر میرسد این سازمانبندی خیلی خوبی باشد اما شیطانیترین رهبر ارکستر را در آنجا تصور کنید و سپس آن را دو برابر کنید! وجود دو رهبر مجزا، منجر به ایجاد برخوردهایی شد چرا که غرور افراد میتواند بهصورت شرمآوری شکننده باشد. ارکستر را میتوانستند به شیوهای تقسیم کنند که بعضی افراد با کنسرتمایستر ارتباط داشته باشند و سایر افراد با نوازندهی هارپیسکورد.
در نهایت، کنسرتمایسترها برگزیده شدند. یکی از دلایل اصلی آن، این بود که؛ آهنگسازان شروع کردند به نوشتن موسیقیهایی که هارمونی قویتری داشتند و در آنها دیگر احتیاجی به استفاده از هارپیسکورد نبود. از آنجایی که نوازندگان ویولن همیشه حاضر بودند، کنسرتمایستر به نوازنده و هدایتکنندهی ارکستر تبدیل شد. همان طور که دیدهاید؛ کنسرتمایستر ارکستر را برپا میکند، اجرا را شروع کرده و سپس به نوازندگی میپردازد.
مسیر رسیدن به جایگاه نوازنده- رهبر بسیار طولانی است، بنابراین به تاریخچهی این تصمیم باز میگردیم؛ در قرن هجدهم. همانطور که «رابین استوول» (Robin Stowell)، ویولنیست و استاد دانشگاه کاردیف اشاره میکند؛ کنسرتمایستر نه تنها باید با استعداد باشد، بلکه باید کاریزماتیک هم باشد تا سایر موزیسینها از او پیروی کنند. همچنین باید قادر به درک ظرافتهای حسی کارهای یک آهنگساز باشد (کار رهبر ارکستر)، سرعت نوازندگی تمام ارکستر را حفظ کند و مهارت سایر نوازندگان ارکستر را پرورش دهد.
در اواخر قرن هجدهم، کنسرتمایسترها خود را در همان وضعیت سخت کلاویستهای قدیمی میدیدند که؛ کارشان سختتر میشود زمانی که بخواهند به طور همزمان، به نوازندگی و رهبری بپردازند. ارکسترها بزرگتر میشدند، موسیقی پیچیدهتر میشد و آنها میدیدند که تکیهشان بر آرشه، برای هدایت نوازندگان، بیشتر و بیشتر میشود. راه حل چه بود؟ مسئولیت تمام و کمال هدایت گروه را از روی دوش کنسرتمایستر برداشتند و فرد دیگری را به طور اختصاصی برای رهبری ارکستر برگزیدند تا ویولنیست اصلی بتواند روی موسیقی تمرکز داشته باشد.
امروزه همچنان نقش کنسرتمایستر وجود دارد، گرچه کاملا با نقش کنسرتمایستر در دورهی باروک تفاوت دارد. امروزه کنسرتمایستر ارکستر را هماهنگ و تنظیم میکند، بخش های تکنوازی را مینوازد، نحوهی اجرای بخشهای ویولن را مشخص میکند و رابطی بین رهبر ارکستر و نوازندگان است. همچنین ممکن است نقش رهبر را در شرایطی که رهبر ارکستر به کمک احتیاج دارد، بر عهده بگیرند.
باید اضافه کنیم که نوازندگان ویولن، همیشه کنسرتمایستر نیستند. استثناهایی وجود دارد. «استوول» (Stowell) به سخنان «Johann Joachim Quantz»، آهنگساز، اشاره کرد که گفته: «اگر از حق نگذریم، کنسرتمایسترها ویولنیست نیستند اما انتصاب ویولنیست برای این نقش، به نسبت سایر نوازندگان، ارجحیت دارد». «کارل بتندورف» (Carl Bettendorf)، آهنگساز، رهبر ارکستر و استاد دانشگاه کلمبیا، با این نظر موافق است. او در پیامی به WQXR گفت: «منطقی است که، عمدتا، اولین نوازندهی ویولن رهبری کند». Bettendorf همچنین اشاره کرد که اگر قطعهای به ویولن احتیاج نداشته باشد، دیگر یک کنسرتمایستر ویولونیست وجود نخواهد داشت. او با اشاره به «کنسرتو براندنبورگ شماره 6» باخ و دومین «سرناد» برامس از این دو قطعه به عنوان دو اثری یاد کرد که ویولن را حذف میکنند، بنابراین؛ نوازندهی اصلی ویولا نقش کنسرتمایستر را در این قطعات بر عهده دارد.
اگر برای این واقعیت ابراز تاسف میکنید که چند قرن دیرتر به دنیا آمدهاید و حالا نمیتوانید کنسرتی را ببینید که صرفا توسط کنسرتمایستر هدایت میشود، نگران نباشید؛ این یک اتفاق معمول نیست اما هنوز هم رخ میدهد. لینک ویدئوی زیر، نگاهی اجمالی به «دیوید کیم»، کنسرتمایستر فیلادلفیا است که در سال 2014، یک تمرین برای سوییت Holberg گریگ را هدایت میکند:
تمرین سوییت Holberg از Grieg
چرا رهبر ارکستر در آغاز و پایان هر کنسرت با کنسرتمایستر دست میدهد؟
وقتی رهبر ارکستر با کنسرتمایستر دست میدهد؛ به منظور سلام یا تشکر از کل ارکستر است. این یک رسم احترام و نماد همکاری است.
مشخصات یک کنسرتمایستر ماهر
آنها در پشت سرشان چشم و گوش دارند
همانند رهبر ارکستر، کنسرتمایستر نیز باید تمام حواس خود را به ارکستر جمع کند. جدا از بخش ویولن، او باید به تمام سازهای زهی دیگر و پس از آن به تمام ارکستر توجه داشته باشد. رهبر ارکستر را فراموش نکنیم؛ کنسرتمایستر بهعنوان دست راست رهبر ارکستر، باید نیازهای رهبر ارکستر را در ذهن داشته باشد. رهبران ارکستر اغلب درگیر کار خود میشوند و از اطرافشان غافل میشوند، کنسرتمایستر آنجاست که یک قدم جلوتر باشد تا رهبر ارکستر همهی چیزهایی را که لازم دارد در اختیار داشته باشد.
خجالت نمیکشد که به هم سن و سالان خود انضباط ببخشد
تصور اینکه یک ارکستر حرفهای به نظم و انضباط احتیاج دارد دشوار است. با این وجود، نوازندگان حرفهای همگی انسانهایی هستند که دوست دارند معاشرت کنند، شوخی کنند، بخوابند و هر از گاهی از زیر تمرین فرار کنند و تفاوتی با سایر افراد ندارند. وظیفهی کنسرتمایستر این است که به همان اندازه که کیفیت اجرا را تعیین میکند، کیفیت رفتار افراد را نیز مشخص کند و در جایی که احتیاج است، به آنها تذکر دهد. انجام این وظیفه در بین همسالان و همکاران کار سادهای نیست.
توانایی ایجاد و علامتگذاری شیوهی آرشهکشی
اینکه درمورد شیوهی آرشهکشی با رهبر ارکستر مشورت شود یا خیر، به رهبر ارکستر بستگی دارد. این بدان معناست که؛ در بسیاری از موارد، تعیین و علامتگذاری شیوهی آرشهکشی بر عهدهی کنسرتمایستر است و باید اطمینان حاصل کند که تمامی نوازندگان زهی، تا قبل از اولین تمرین، یک نسخهی مرتب از آن را داشته باشند. بهعلاوه برای آرشهکشی ماهرانه، به یک هوش موسیقایی استثنایی نیز نیاز است تا آرشهکشی، قصد و احساس آهنگساز، دورهی زمانی خاص، ژانر و غیره را نشان دهد.
گفته میشود اکثر ارکسترهای حرفهای از آرشهکشیهای از پیش تعیین شده، کمک زیادی میگیرند تا کنسرتمایستر مجبور نباشد همهی کارها را خودش انجام دهد. با این وجود ممکن است در ارکسترهای کوچکتر یا ارکسترهای انجمنی/ داوطلب، اینگونه نباشد و اگر داوطلب یا داوطلبانی برای این کار وجود نداشته باشند، وظیفهی انجامش بر عهدهی خودتان خواهد بود.
باید با رهبر ارکستر (و دیگران) به خوبی کنار بیاید
شاید شنیده باشید که کار با رهبران ارکستر به دلیل سختگیری و اخلاق تندی که دارند، همیشه آسان نیست. این شرایط گاهی پیش میآید، زیرا؛ این شغل، نبوغ، علاقه و استعداد موسیقی را بیش از مهارتهای اجتماعی افراد در اولویت قرار میدهد. در این شرایط، کنسرتمایستر بهعنوان نمایندهی رهبر ارکستر، بین رهبر و سایر اعضای ارکستر عمل میکند. اگر رهبر ارکستر شخصیتی گرم و صمیمی نداشته باشد، این کار دشوار خواهد بود. تعارضات شخصیتی وجود دارد؛ یک رهبر ارکستر جدید میتواند وارد صحنه شود و امور را متفاوت از رهبر ارکستر قبلی اداره کند.
در هر صورت، بر عهدهی کنسرتمایستر است که اگر دستورالعملهای رهبر ارکستر درست یا مناسب به نظر نمیرسند، از طرف ارکستر در این باره با او صحبت کند. به عنوان مثال، در مقالهای از Strad؛ «کاترین مکینتوش» (Catherine Mackintosh)، کنسرتمایستر، اظهار داشت: «ما در موسیقی اولیه متخصص هستیم… بعضی اوقات رهبران ارکستر چنین نیستند؛ آنها ممکن است آرشهکشیای را بخواهند که بهنظر ما با روح موسیقی سازگار نیست و یا شوکه میشویم که آنها از یک صدای ظریف چه برداشتی دارند که از ما، ویبراتوی بیش از حد را درخواست میکنند.» وقتی چنین اتفاقی رخ میدهد؛ ممکن است رهبر ارکستر توصیهی کنسرتمایستر را قبول کند یا نکند. در حالت دوم؛ کنسرتمایستر باید به سادگی دستورالعملهای رهبر ارکستر را به ارکستر انتقال داده و بی خیال شود.
به همان اندازه که در همنوازی راحت است، در تکنوازی نیز باید راحت باشد (و برعکس)
جایگاه «ویولن اول» به این معناست که؛ این نوازنده باید بتواند به همان اندازه که در هنگام همنوازی آسوده است، در هنگام تکنوازی نیز احساس راحتی داشته باشد. در طرف مقابل این معادله این است که؛ باید بهعنوان یک نوازندهی خوب ارکستر که با بقیهی گروه همکاری میکند و صدایی هماهنگ ایجاد میکند، عمل کند. این ویژگی به توانایی نادرِ ایجاد کردن تعادل بین استعداد و اعتماد به نفس با تواضع و روحیهی همکاری دارد.
بتواند پارتیتور ارکستر را بخواند و قادر به رهبری باشد
کنسرتمایستر، «دستیار رهبر ارکستر» است و باید مایل باشد و بتواند در چند دقیقه یا چند ثانیه وارد عمل شود. بنابراین، توانایی خواندن تخصصی پارتیتور ارکستر، آشنا شدن با آن و برای احتیاط؛ توانایی هدایت قطعه، همه برای ایفای نقش کنسرتمایستر ضروری هستند.
حالا میدانید؛ کنسرتمایستر تاریخچهای طولانی دارد که سبب درخشش ویولن اصلی میشود.
منابع: Rockfordsymphony، Connollymusic، wqxr