اصطلاح موسیقی کلاسیک در یک معنای کلی برای اشاره به موسیقی غربی تا قبل از دوران مدرن به کار میرود. اما یادآوری این نکته لازم است که در دستهبندی تاریخی این موسیقی، دوره «کلاسیک» دورانی است که پس از گذر از دورههای میانه، رنسانس و باروک فرا میرسد و ویژگیهای سبکی خود را دارد. در این سلسلهنوشتار بهصورتی مختصر با مهمترین ویژگیها و شرایط حاکم بر موسیقی غرب در زمانهای مختلف آشنا میشویم.
دوره میانه (۱۴۵۰-۴۵۰)
دورهای که با عنوان «قرون وسطا» یا «سدههای میانه» میشناسیم دوره حاکمیت کلیسا بود. کلیسا همانطور که بر نگرش و اندیشه کل جامعه سلطه داشت، بر جریان زنده موسیقی نیز حاکم بود و برجستهترین موسیقیدانان، کشیشهای خدمتگزار کلیسا بودند. موسیقی قرون وسطا ریشه در موسیقی قوم یهود و آیینهای یهودی نیز دارد. چون در مذهب یهود پیکرهتراشی و چهرهنگاری تحریم بود و از این رو موسیقی اهمیت بیشتری پیدا کرده بود. مثلا سرودههای حضرت داوود که به زبور معروف بودند، در موسیقی معبد توسط عبادتکنندگان خوانده میشد. همین موسیقی بود که زمینهساز موسیقی رسمی و مذهبی کلیسا در دوره قرون وسطی شد.
در این دوره، برای مدتی طولانی استفاده از ساز در کلیسا ممنوع بود و بخش عمده موسیقی آوازی بود. بیشتر قطعهها براساس صدای انسان نوشته میشدند، البته باید گفت که بسیاری از سازها در آن زمان هنوز اختراع نشده بودند. در نهایت از قرن ده به بعد در کلیسا سازهایی به کار گرفته شدند که برجستهترین آنها ارگ بود.
نوعی موسیقی که موسیقی معمول کلیسا بود مس (Mass) نامیده میشد. مس نوعی از آثار موسیقایی مذهبی به شکل موسیقی کُرال است که بخشی از مراسم و دعای عشای ربانی محسوب میشود.
موسیقی غیر مذهبی در دوره میانه
با وجود سلطه کلیسا و موسیقی مذهبی در اروپا، نوع دیگری از موسیقی خارج از کلیسا وجود داشت که در برخی قسمتهای آلمان، فرانسه و انگلستان رایج بود. از انواع موسیقی غیر مذهبی در آن دوران میتوان به رقصهای استامپی و سالتارلو اشاره کرد. استامپی نوعی رقص همراه با پایکوبی و از قدیمیترین فرمهای سازی بود که ریتمی قوی و چالاک داشت و سالتارلو نیز یک رقص پرجهش و پرتحرک بود. سازهایی که در این موسیقی استفاده میشدند سازهایی مثل طبل و نی، نیانبان اسکاتلندی، شاوم، فیدل یا وییل و فلوت ریکوردر بودند و در کنار اینها سازهای زهی مثل ربک، هردی گردی و پسالتری رواج داشتند.
حوالی رنسانس بود که نخستین ورژنهای سازهای کلاویهای مثل هارپسیکورد کمکم ظهور کردند.

گسترش صنعت چاپ در رواج سازها تاثیر زیادی داشت. تولیدکنندگان برای اولین بار قادر بودند شرح و توضیحات مربوط به سازهای تولیدی خود را گسترش دهند و این تولید مدلها و ورژنهای دیگر این سازها را برای دیگران آسانتر میکرد.
آهنگسازان دوره میانه
برجستهترین آهنگسازهای دوره میانه عبارتاند از:
گوئیدو د آرتسو
موسیقیدان ایتالیایی بود که ابداع خطوط حامل و سیستم نتنگاری را به او نسبت میدهند. همچنین به روایتی او مخترع ساز هارپسیکورد است.
گیوم دو ماشو
کشیش فرانسوی بود که به موسیقیدان و شاعر نیز معروف بود. بیشتر ساختههای ماشو آوازهایی عاشقانه بود اگرچه آثار مذهبی نیز داشت. گیوم دو ماشو را بهعنوان اولین آهنگساز مهمی که آثارش به جای مانده است میشناسند.
گیوم دوفای
این موزیسین در قرون وسطا زندگی میکرد اما آثارش به دوره رنسانس شباهت بیشتری داشت. آثار زیادی از او به جا مانده است که مسهای او شهرت بیشتری دارند.
دوره رنسانس
دوره رنسانس، نخستین دوره از دورههای موسیقی کلاسیک است که به رسمیت شناخته میشود. این دوره از سال ۱۴۵۰ شروع شد و برای موزیسینها دوره اکتشاف، نوآوری و کاوش در جهان موسیقی بود.
اگرچه در دوران رنسانس، بخش عمده موسیقی همچنان مذهبی باقی ماند، اما همین که کلیسا حاکمیت سیاسی خود بر جامعه را از دست داد، آهنگسازان نوعی آزادی پیدا کردند و توانستند در آثار خود از هنر، اسطورهشناسی کلاسیک و حتی ستارهشناسی و ریاضیات تاثیر و ایده بگیرند. در این دوره جنبش فکری اومانیسم غالب بود و شیفتگی به فرهنگ یونان و روم در اومانیستهای مسیحی موج میزد. موسیقی و تعلیم آن اهمیت زیادی پیدا کرد. در نمایشنامههای شکسپیر موسیقی ستایش شده بود:
«آن کس که بهرهای از موسیقی ندارد، آن که هماهنگی نغمههای دلنشین موسیقی دگرگونش نکند، به کار خیانت، تباهی و فساد میآید.» – تاجر ونیزی
مهمترین آثار موسیقی رنسانس همچنان برای کلیسا ساخته میشدند، کلیسا حامی مهم موسیقی باقی ماند، ولی فعالیتهای موسیقی به دربارها انتقال یافت.
موسیقی کلیسایی رنسانس را موسیقی پلیفونی کُرال مینامند. این موسیقی برای یک یا چند گروه کر یا خواننده ساخته شده و بدون همراهی ساز اجرا میشد. به همین علت رنسانس را عصر زرین موسیقی کُرال آکاپلا مینامند.
در این دوره بهواسطه اختراع ماشین چاپ، شاهد گسترش آموزش و فراگیری موسیقی هستیم.
در کنار موسیقی کلیسایی، موسیقی غیر مذهبی نیز رواج داشت. از مهمترین گونههای موسیقی آوازی غیر مذهبی رنسانس، موسیقی مادریگال بود. این موسیقی برای چندین تکخوان نوشته میشد و براساس یک شعر کوتاه بود که اغلب مضمونی عاشقانه دارد.
بیشتر موسیقیهای این دوره برای آوازخوانی نوشته میشدند که یا به صورت قطعات کرال در کلیسا اجرا میشدند یا به صورت مادریگالها (آوازهای غیر مذهبی). در این دوره همچنین شاهد رشد موسیقی بیکلام هستیم و قطعاتی را میبینیم که صرفا برای ساز ساخته میشدند. در این خصوص سازهایی همچون سکبات (sackbut)، نوع اولیهای از ترومبون، و لوت (lute) کاربرد زیادی داشتند و قطعات زیادی برای آنان نوشته میشد.
در اوایل دوره رنسانس، بیشتر آهنگسازان اهل شمال فرانسه یا کشورهای شمال غربی اروپا بودند، جایی که از حمایت بیشتری برخوردار بود. اما اندکی بعدتر، موزیسینها از شمال اروپا برای پیشرفت در کار خود به جنوب میرفتند.
آهنگسازان دوره رنسانس
از میان آهنگسازان این دوره سه نفر برجستهتر از دیگران بودند:
زارلینو
که آهنگساز و تئوریسین ایتالیایی بود و در زمینه گامهای موسیقی تحقیقات گستردهای انجام داد.
ژوسکن دپره
از بزرگترین استادان موسیقی دوره رنسانس محسوب میشود و او را شاهزاده موسیقی مینامیدند. او منشأ تاثیری برای موزیسینهای دیگر بود و همواره کیفیت عمیق و احساسی آثارش را میستودند.
پییر لوئیچی پالسترینا
پالسترینا خود را وقف کلیسای کاتولیک کرد و تمام آثارش را برای کلیسا نگارش نمود. او با آثار خود پلیفونی کرال کلیسایی قرن شانزدهم را به اوج رساند.
در ایتالیا نیز، شاهد ظهور آهنگسازانی بودیم. در (کلیسای) سینت مارکو در ونیز، آندریا و جیووانی گابریلی قطعات فوقالعادهای برای گروههای کر و گروههایی از سازها خلق کردند. در رم، الگری و پلسترینا آخرین آهنگسازهای بزرگ دوره رنسانس بودند و قطعات عظیم و زیبای کرالی ساختند که شنیدنشان هنوز مسحورکننده است.
در بخش دوم این مطلب دورههای باروک، کلاسیک و رمانتیک را با هم مرور میکنیم. با ما همراه باشید.
منبع
مبانی موسیقی، کیوان جعفرینژاد، سروین حزین
Classsic FM